اشتباهش را میبخشیدم

اشتباهش را میبخشیدم ؛
قهر که میکرد برای آشتی پیش قدم‌میشدم؛
بحث که میکردیم کوتاه میامدم؛
یک زمان اما چشم باز کردم و دیدم آنقدر از هم فاصله گرفته ایم که برای حرف زدنِ با من فریاد میکشد
نبخشیدم؛
پیش قدم نشدم؛
کوتاه نیامدم
فقط بی صدا بارو بندیلم را جمع کردم و رفتم
"آن موقع وقتِ رفتن بود بدونِ هیچ معطلی"
دیدگاه ها (۱)

از رفتنِ پاییزغصّه نخورزمستانبرای ما دلتنگ هافصلِ زیباتری ست...

ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩ . . .ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺁﺳﺎﻧﯽ . . .ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﭼﻨﺪ ﺳﺎلیست ...

وداع شبانه ی پاییز را، درقطره های سرد تر باران حس میکنم. صبح...

بیـﺨــﯿــــﺎﻟﺖ ﻣﯿﺸــــﻮم! ﺑـــﺮو..!مـن اﮔﺮ ٰﻣـــــــﻦ ﺑﺎﺷﻢ ا...

/ℛℐ𝒩𝒢 ℳ𝒜𝒮𝒦/ᴾᵃʳᵗ ⁶..اعصابم رو بهم ریخته بود ، حال اینکه بخوام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط