اعصابم رو بهم ریخته بود حال اینکه بخوام باهاش بحث کنم رو نداشتم ...
/ℛℐ𝒩𝒢 ℳ𝒜𝒮𝒦/
ᴾᵃʳᵗ ⁶
.
.
اعصابم رو بهم ریخته بود ، حال اینکه بخوام باهاش بحث کنم رو نداشتم ، سعی میکردم عصبانیتم توی صدام مشخص نباشه و تیکه تیکه گفتم
ملودی : مثل آدم بگو ، اون ، VIP هارو
و بعد با تاکیید گفتم
ملودی : قبول ، میکنی؟
نگاهش رو نمیدزدید ، یه قدم بهم نزدیک تر شد و درحالی که یک فوت بیشتر فاصله بین بدنامون نبود تکرار کرد
کوک : بستگی داره که تو ، بخوای چیکار کنی
اگر به من بود همونجا با یه مشت کارش رو تموم میکردم ، اگر میخواستم ادامه بدم قرار بود تا اتمام پنج دقیقه این بحثو ادامه بده
ملودی : درست شرطتو بگو
بدون اینکه ثانیهای فکر کنه گفت
کوک : تو
شوکه شدم ، چیو میخواست؟ منو؟؟ چشمام کاملا گرد شده بود و بهش نگاه میکردم اما اون هیچ تغییری توی فیسش نداشت ، حتی جدی تر هم شده بود
ملودی : چی میخوای ؟
کوک : تورو میخوام ، شرط من توعه ، میتونی اینو وقتی که میخوام اعلام کنم پول VIP هارو نمیخوام و به جاش باید تورو بهم بدن بشنوی
کمی عقب تر رفتم ، این بیشتر از چیزی بود که توی ذهنم فکر میکردم ، منظورش از من میتونست هرچیزی باشه و پافشاریش و کوتاه نیومدنش این رو برام ترسناک میکرد ، کمی نگاهش رو توی صورتم چرخوند و بعد گفت
کوک : شایدم بخوای بیای توی رینگ و شرطم رو برای باختنت بشنوی
اخمی کردم ، نمیتونستم به این شرط و خواسته ببازم ، و اون اونقدری احمق نبود که اینو جلوی همه بگه....بود؟.. شاید خسته باشه اما به ریسکش نمیارزه ، از طرفی من به VIP ها قول دادم موقع مبارزه هر دو داوطلب های VIP کسی توی رینگ نباشه ، نمیتونم زیر این حرف بزنم .
ملودی : چی از " من " میخوای؟
کوک : من ، تو رو میخوام ، همه چیزِ تو ، تو برایِ من ، توی خونه من ، توی دستای من ، توی بغل من ، تو بدون نقاب مسخرهای که از چهرهات نمیوفته . البته ، اینکه صورت زیبات رو از دید بقیه پنهون کنی رو منکر نمیشم ؛ حق ندارن زیبایی تورو ببینن ، بخصوص چشمای سبز رنگت رو که هربار به یه رنگِ..
زبونم تکون نمیخورد... منو دیده بود ! اون من رو دیده بود ! بدون ماسک ! من حتی چشمام رو زیر ماسک پنهون کردم اما اون منو از قبل دیده بود ، سست شده بودم و نمیتونستم گاردم رو نگه دارم ، پشت سرش اسکرین رو دیدم که یک دقیقه بیشتر زمان برام نمونده بود ، زمانی برای اینکه اعلام کنم میرم توی رینگ یک دقیقه بود . نمیتونستم خودم رو به دست مردی بدم که هیچ چی ازش نمیدونستم ، شاید باید فرار میکردم ، ای کاش اطلاعاتی ازش داشتم . فکر میکردم هوادارِ بکسه اما نه ، اون یه احمقه عوضیه
به خودم اومدم ، نباید میزاشتم ببره ، به هیچ قیمتی . از کنارش رد شدم و به کناره رینگ رفتم . با دستم جینسونگ رو به سمت خودم اوردم
ملودی : بی هیچ حرفی میکروفن رو بردار و من رو شماره ۱۹ معرفی کن ، برای VIP ها دو تا صندلی ببر تا من این احمقو سر جاش بنشونم ، قبلش شرط های هر دو طرف رو بپرس یه ماوثگارد هم برای من بیار .و... هوامو داشته باش
با چشمای متعجبی بهم نگاه کردو بعد با جدیت تمام سری تکون داد و ماوث گاردی رو به دستم داد ، تو دهنم گذاشتمش و موهایِ کوتاهم رو با کش بستم . صدایِ جیسونگ از توی میکروفن پخش شد
جیسونگ : تماشاچی هایِ عزیز میزبان تصمیم دارن که به عنوان شماره ۱۹ با شماره ۷ مسابقهای رو برقرار کنن
صدای دست و جیغ تماشاچیها بلند شد و بعد جیسونگ ادامه داد
جیسونگ : از داوطلبان VIP میخوام که تا زمان اتمام این مسابقه روی صندلی بشینن . شماره ۱۹ . شرطت برایِ این مسابقه چیه
توچشمایِ سیاهِ مرد روبهروم زل زدم و بلند گفتم
ملودی : کنارهگیری و اخراج شماره ۷
ᴾᵃʳᵗ ⁶
.
.
اعصابم رو بهم ریخته بود ، حال اینکه بخوام باهاش بحث کنم رو نداشتم ، سعی میکردم عصبانیتم توی صدام مشخص نباشه و تیکه تیکه گفتم
ملودی : مثل آدم بگو ، اون ، VIP هارو
و بعد با تاکیید گفتم
ملودی : قبول ، میکنی؟
نگاهش رو نمیدزدید ، یه قدم بهم نزدیک تر شد و درحالی که یک فوت بیشتر فاصله بین بدنامون نبود تکرار کرد
کوک : بستگی داره که تو ، بخوای چیکار کنی
اگر به من بود همونجا با یه مشت کارش رو تموم میکردم ، اگر میخواستم ادامه بدم قرار بود تا اتمام پنج دقیقه این بحثو ادامه بده
ملودی : درست شرطتو بگو
بدون اینکه ثانیهای فکر کنه گفت
کوک : تو
شوکه شدم ، چیو میخواست؟ منو؟؟ چشمام کاملا گرد شده بود و بهش نگاه میکردم اما اون هیچ تغییری توی فیسش نداشت ، حتی جدی تر هم شده بود
ملودی : چی میخوای ؟
کوک : تورو میخوام ، شرط من توعه ، میتونی اینو وقتی که میخوام اعلام کنم پول VIP هارو نمیخوام و به جاش باید تورو بهم بدن بشنوی
کمی عقب تر رفتم ، این بیشتر از چیزی بود که توی ذهنم فکر میکردم ، منظورش از من میتونست هرچیزی باشه و پافشاریش و کوتاه نیومدنش این رو برام ترسناک میکرد ، کمی نگاهش رو توی صورتم چرخوند و بعد گفت
کوک : شایدم بخوای بیای توی رینگ و شرطم رو برای باختنت بشنوی
اخمی کردم ، نمیتونستم به این شرط و خواسته ببازم ، و اون اونقدری احمق نبود که اینو جلوی همه بگه....بود؟.. شاید خسته باشه اما به ریسکش نمیارزه ، از طرفی من به VIP ها قول دادم موقع مبارزه هر دو داوطلب های VIP کسی توی رینگ نباشه ، نمیتونم زیر این حرف بزنم .
ملودی : چی از " من " میخوای؟
کوک : من ، تو رو میخوام ، همه چیزِ تو ، تو برایِ من ، توی خونه من ، توی دستای من ، توی بغل من ، تو بدون نقاب مسخرهای که از چهرهات نمیوفته . البته ، اینکه صورت زیبات رو از دید بقیه پنهون کنی رو منکر نمیشم ؛ حق ندارن زیبایی تورو ببینن ، بخصوص چشمای سبز رنگت رو که هربار به یه رنگِ..
زبونم تکون نمیخورد... منو دیده بود ! اون من رو دیده بود ! بدون ماسک ! من حتی چشمام رو زیر ماسک پنهون کردم اما اون منو از قبل دیده بود ، سست شده بودم و نمیتونستم گاردم رو نگه دارم ، پشت سرش اسکرین رو دیدم که یک دقیقه بیشتر زمان برام نمونده بود ، زمانی برای اینکه اعلام کنم میرم توی رینگ یک دقیقه بود . نمیتونستم خودم رو به دست مردی بدم که هیچ چی ازش نمیدونستم ، شاید باید فرار میکردم ، ای کاش اطلاعاتی ازش داشتم . فکر میکردم هوادارِ بکسه اما نه ، اون یه احمقه عوضیه
به خودم اومدم ، نباید میزاشتم ببره ، به هیچ قیمتی . از کنارش رد شدم و به کناره رینگ رفتم . با دستم جینسونگ رو به سمت خودم اوردم
ملودی : بی هیچ حرفی میکروفن رو بردار و من رو شماره ۱۹ معرفی کن ، برای VIP ها دو تا صندلی ببر تا من این احمقو سر جاش بنشونم ، قبلش شرط های هر دو طرف رو بپرس یه ماوثگارد هم برای من بیار .و... هوامو داشته باش
با چشمای متعجبی بهم نگاه کردو بعد با جدیت تمام سری تکون داد و ماوث گاردی رو به دستم داد ، تو دهنم گذاشتمش و موهایِ کوتاهم رو با کش بستم . صدایِ جیسونگ از توی میکروفن پخش شد
جیسونگ : تماشاچی هایِ عزیز میزبان تصمیم دارن که به عنوان شماره ۱۹ با شماره ۷ مسابقهای رو برقرار کنن
صدای دست و جیغ تماشاچیها بلند شد و بعد جیسونگ ادامه داد
جیسونگ : از داوطلبان VIP میخوام که تا زمان اتمام این مسابقه روی صندلی بشینن . شماره ۱۹ . شرطت برایِ این مسابقه چیه
توچشمایِ سیاهِ مرد روبهروم زل زدم و بلند گفتم
ملودی : کنارهگیری و اخراج شماره ۷
- ۴.۹k
- ۲۵ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط