از آخرین باری که کسی رو دوست داشتم چیز زیادی یادم نیست

- از آخرین باری که کسی رو دوست داشتم چیز زیادی یادم نیست..
از آخرین باری که کسی دوست داشتنش ،
دلخواهِ من باشه هم همین‌طور..
خب مهمه؛
یکی که بلد باشه آدمو
دوس داشتنش به دلت بشینه
حرف زدنش
نگاهاش
بویِ عطرش‌‌‌ ..
خلاصه یادم نیس دیگه...
می‌دونی؟
حس می‌کنم یه آدمِ هزار ساله‌‌ام که اوایلِ جوونیش یکیو دوس داشته ،
بعدم هیچی به هیچی!
فکر کرده ، حالا اگرم نشد ، نشد!
فکر کرده حالا یکی دیگه میاد به جاش..
ولی نیومد..
همین شد که دیگه حالمون خوب نشد
دیگه تنهایِ تنهایِ تنها موندیم..
بعد ‏یهو به خودمون اومدیم ،
دیدیم وصله‌یِ هیچکی نیستیم...
اونایی که دوس داریم دوسمون ندارن
اونایی که دوسمون دارنو دوس نداریم!
می‌فهمی چی میگم؟!؟
دیدگاه ها (۱۱)

قلبت را آرام کن ...یک وقتهایی بنشین و خلوت کن با تمام سکوت ه...

دنیا دو لحظه استلحظه‌ای که می‌رقصی لحظه‌ای که لبخند می‌زنیاگ...

هر زنی لازم داردیک نفر باشدکه مدام از چشم هایش شعر بگویددلبر...

اومدن تهمت زدن و گفتند تمامی این مشکلات هازیر سر شما هاست گف...

پرسیدم: «چند تا منو دوست نداری؟»روی یک تکه از نیمرو، نمک پاش...

black flower(p,287)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط