میخواستم همه کارهایم را بکنم

میخواستم همه‌ کارهایم را بکنم
و سرِ فرصت به دنبال او بروم.
می‌خواستم اول
دنیا را عوض کنم،
کتاب‌ هایم را بنویسم،
اسم و رَسم به هم بزنم،
برنده شوم ،
و بعد با دست های پُر به دنبالش بروم.
خبر نداشتم که

" عشق منتظر آدم‌ها نمی‌ماند"

و خط بطلان می‌کشد روی آنها
که حسابگر و ترسو و جاه‌ طلب اند!

#درخت_گلابی
#داریوش_مهرجویی
دیدگاه ها (۳)

یکی،تپانچه مینواخت دیگری،کمانچه...اولی گوشخراشو دیگری موزون ...

سیمای دو زنداستان های عاشقانه خسرو و شیرین و لیلی و مجنو...

اثر انگشت هیچ دو نفری شبیه هم نیست.چرا باید روان آدم ها با آ...

آیا#صندوق_صدقات که با قفل بسته شد و معلوم نیست به چه #کسانی ...

میخواستم همه‌ کارهایم را بکنم و سرِ فرصت به دنبال او بروم. م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط