فیک (نباید) پارت ۳
فیک (نباید) پارت ۳
.
.
.
جونگ کوک ویو
خواهر ا.تو دزدیده بودم و شماره ی ا.تو ازش گرفتم
به ا.ت پیام دادم که اگه اسی رو میخوای بیا به این آدرس ولی تنها
من یه مافیا از خاندان جئون هستم
و میدونم که ا.تو اسی از خاندان کیم هستن
یعنی اونا...دشمن ما بودن از سال ها پیش
همینطوری تو فکر بودم که...
ا.ت ویو
تا آدرسو فرستاد سریع به اون آدرس رفتم
وقتی رسیدم دیدم آدرس میرسه به یه خونه متروکه
رفتم داخل
دیدم اسی به صندلی بسته شده و دهنش بستس
سریع دویدم طرفش
نمیدونم چرا ولی بغضم گرفته بود شاید چون مامان بابام در همین وضعیت مردن
داشتم بازش میکردم یهو
یه نفر
.
.
.
.
چطور بووووودددد
برای پارت بعد
۱۵ کامنت
۵ لایک
.
.
.
جونگ کوک ویو
خواهر ا.تو دزدیده بودم و شماره ی ا.تو ازش گرفتم
به ا.ت پیام دادم که اگه اسی رو میخوای بیا به این آدرس ولی تنها
من یه مافیا از خاندان جئون هستم
و میدونم که ا.تو اسی از خاندان کیم هستن
یعنی اونا...دشمن ما بودن از سال ها پیش
همینطوری تو فکر بودم که...
ا.ت ویو
تا آدرسو فرستاد سریع به اون آدرس رفتم
وقتی رسیدم دیدم آدرس میرسه به یه خونه متروکه
رفتم داخل
دیدم اسی به صندلی بسته شده و دهنش بستس
سریع دویدم طرفش
نمیدونم چرا ولی بغضم گرفته بود شاید چون مامان بابام در همین وضعیت مردن
داشتم بازش میکردم یهو
یه نفر
.
.
.
.
چطور بووووودددد
برای پارت بعد
۱۵ کامنت
۵ لایک
۵.۵k
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.