فیک (نباید) پارت۴
فیک (نباید) پارت۴
.
.
.
یه نفر یه دستمال گذاشت رو دهنم و...سیاهی مطلق
وقتی به هوش اومدم یه مردی رو دیدم
خیلی خوش قیافه و جذاب و خوش هیکل بود
فک کنم روش کراش زدم
داشت با پوزخند نگام میکرد
+ خواهرم کجاست و از جونم چی میخوای
÷ گذاشتم خواهرت بره و چون ازت خوشم میاد میخوام بزارم انتخاب کنی
+ چیو انتخاب کنم
÷ اینکه بَردم بشی یا زنم
+ چییییی
÷ من یه چیزو دوبار تکرار نمیکنم
+ بزار برم حرومزاده (داد)
÷ خب حالا که انتخاب نمیکنی من انتخاب میکنم
÷ اومممم خب زنم بشی قبوله؟
+ چییی نه اصلا
÷ فقط میخواستم خودتم راضی باشی ولی... (پوزخند صگی)
÷ حالا مجبوری به زور زنم بشی
+ عوضی (زیر لب)
ا.ت تو ذهنش : اونقدر ها هم بدم نمیومد که زنش بشم ولی اون یه کاری میکرد که باهاش لج بازی کنم
.
.
.
.
.
شرطا
۱۰ لایک
۲۰ کامنت
۲۲ فالوور
.
.
.
یه نفر یه دستمال گذاشت رو دهنم و...سیاهی مطلق
وقتی به هوش اومدم یه مردی رو دیدم
خیلی خوش قیافه و جذاب و خوش هیکل بود
فک کنم روش کراش زدم
داشت با پوزخند نگام میکرد
+ خواهرم کجاست و از جونم چی میخوای
÷ گذاشتم خواهرت بره و چون ازت خوشم میاد میخوام بزارم انتخاب کنی
+ چیو انتخاب کنم
÷ اینکه بَردم بشی یا زنم
+ چییییی
÷ من یه چیزو دوبار تکرار نمیکنم
+ بزار برم حرومزاده (داد)
÷ خب حالا که انتخاب نمیکنی من انتخاب میکنم
÷ اومممم خب زنم بشی قبوله؟
+ چییی نه اصلا
÷ فقط میخواستم خودتم راضی باشی ولی... (پوزخند صگی)
÷ حالا مجبوری به زور زنم بشی
+ عوضی (زیر لب)
ا.ت تو ذهنش : اونقدر ها هم بدم نمیومد که زنش بشم ولی اون یه کاری میکرد که باهاش لج بازی کنم
.
.
.
.
.
شرطا
۱۰ لایک
۲۰ کامنت
۲۲ فالوور
۸.۸k
۱۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.