آنچه درسوگ تو ای پاک تر از پاک

آنچه درسوگ تو ای پاک تر از پاک

گذشتنتوان گفت که هر لحظه، چه غمناک

گذشتچشم تاریخ در آن حادثه تلخ چه

دیدکه زمان مویه کنان از گذر خاک

گذشتسرخوشید بر آن نیزه خونین می

گفتکه چه ها بر سر آن پیکر صد چاک

گذشتجلوه روح خدا در افق خون تو

دیدآنکه با پای دل از قبله ادراک

گذشتمرگ هرگز به حریم حرمت راه

نیافتهر کجا دید نشانی ز تو چالاک

گذشتحرّ آزاده شد از چشمه مهرت

سیرابکه به میدان عطش پاک شد و پاک

گذشتآب شرمنده ایثار علمدار تو شدکه

چرا تشنه از او این همه بی باک گذشتبر تو


بستند اگر آب، سواران عربدشت دریا شد

و آب از سر افلاک گذشتبا حدیثی که

ملائک ز ازل آوردندسخن از قصه عشق تو

زلولاک گذشت
دیدگاه ها (۴)

بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارددلی چون جابر اندر جستجوی کر...

آنچه از من خواستی با کاروان آورده امیک گلستان گل به رسم ارمغ...

...

...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط