صبح


صبح
سرشار از طوفان است.
در قلب تابستان.

ابرها
چون دست‌مال‌های سپید وداع
عبور می‌کنند.
و باد، در دست‌های رونده‌ی خود
تکان می‌دهدشان.
قلب باد
بر فراز سکوت عاشقانه‌ی ما
بی‌شمار می‌کوبد.
باد
نغمه‌خوان و آسمانی
چنان چون زبانی سرشار از نبردها و آوازها
میان درختان زمزمه می‌کند
با هجوم بی‌امان
برگ‌های مرده را
می برد با خود
و دور می‌کند از راه
پیکان‌های تپنده‌ی پرندگان را.

که باد درختان را در موجی بی‌کف
و ماده‌ای بی‌وزن و آتش‌های خمیده
واژگون می‌سازد.

انبوه بوسه‌هایش
از تاخت‌وتاز باد تابستان
می‌شکند و غرق می‌شود در آب.


#پابلو_نرودا
#برگردان: #رضا_معتمدی
دیدگاه ها (۲۴)

‌💗💗💗عمرت به شیوه‌ی باران پُـــر از تڪرارِ طراوت باد…♥️♥️♥️

‌اولِ هر پاییز، سراغم مي‌آيد احساسِ غریبِ امنیت و خطر..!می‌ت...

‌أنا يقتلنی الحضور الباهت الذی يشبه العدم..مرا حضوری که شبیه...

‌بانوبانوی آتش و گل سرخبانوبانوی بارانیبیا و یاس ها را بر پی...

بازگشت فرمانده

در جست و جوی حقیقت(پارت25 بخش 2)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط