نیلوفر و باران در تو بود

نیلوفر و باران در تو بود
خنجر و فریادی در من
فواره و رؤیا در تو بود
تالاب و سیاهی در من
در گذرگاهت
سرودی دگر گونه آغاز کردم
#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۸)

انصاف نیست یکبار دنیا آمدن و این همه مردن #فریدون_فرخزاد

تمام دردهای یک زن با عشق درمان می شود....! #چارلز_بوکوفسکی

طرفِ ما شب نیستچخماق‌ها کنارِ فتیله بی‌طاقتند.خشمِ کوچه در م...

‌کفاره‌ی نادانی ماچنان سنگین است که به جبرانشدیری باید هر زم...

پارت ۱۲ من هیچ وقت با هیچ پسری نبودم چرا باور نمیکنی اگه تا ...

در سڪوت لب هادر‌ تپشِ رنگ‌ ها و عطشِ «دوستت دارم»‌هاعشق با د...

# رز _ سیاه PART _ 49تارا: از وقتی یادمه بعد یه دوره کوتاهی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط