پشیمانی
پشیمانی
پارت:۳
ا.ت.ترسیده بودم ولی به روی خودم نیاوردم چشماش مثل یه گرگ گرسنه بود
جیمین. خیلی دلم رو برده بود خوشگل هم بود اما اینم مثل هرزه های دورهه مایل به رقص هستید مادام ؟
ا.ت. او بله مستر
دستم رو گرفت رفتیم باهم میرقصیدم دستشو پشت کرم گرفته بود خیلی بهم نزدیک بودیم همینجوری داشتیم میرقصیدم که لباشو کبوند رو لبام خیلی چوحشیا نه مک میزدم منم کاری از دستم بر نمیومد میون اون همه جمعیت آدم دستم رو محکم کشید برد داخل یه اتاق پرتم کرد روی تخت .....
(بقیشو با ذهن منحرف خودتون خیلی خشن 🤣)
جیمین. بیدار شدم دیشب شبی خوبی رو گذروندم فک میکردم هرزس ولی خودم باکرگیشو گرفتم لباسامو پوشیدم داخل همون حالت ولش کردم
ا.ت. با دل درد شدیدی بیدار شدم واییی وضعیتم بدجور بود خودم دونستم چه گندی زدم بزور لباس پوشیدم از اون بار فاکی آمدم بیرون رفتم خونه هیچ کس خونه نبود یه حموم رفتم سریع رفتم طرف مدرسه خودمو جوری جلوه دادم که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده
دو هفته بعد
ا.ت. دوهفته از اون اتفاق گذشته بود به چند روزی هست حالت تهوع دارم گفتم شاید مسمومیت باشع اهمیت ندادم مثل همیشه رفتم سمت مدرسه
بعد از اینکه برگشتم یه نفر با ماشین مشکی برام بوق زدن توجه نکردم راه افتادم آمد دانبالم
هوی مرتیکه مزاحم نشو
که شیشرو داد پایین همون پسره بود واییی
جیمین. درباره دختره تحقیق کردم کلا هیجده سالشه اسمش ا.ته پیش مادرش زندگی میکنه تاحلا رل نداشته انگار اشتباه فک میکردم هرزه نبود و اینکه چند وقتی زیر نظرش گرفتم که فهمیدم که از من حاملس هرچی هست اون الان دیگه مادر بچه منه باید با من زندگی کنه امروز رفتم دنبالش دم در مدرسه
جیمین. سوار شو
ا.ت. اونوقت چرا؟
جیمین. سوارشو بهت میگم اگه سوار نشی بد میبینی
ا.ت. از حرفش ترسیدم سوار شدم خب بگو چیکارم داری ؟
جیمین. تو از این به بعد با من زندگی میکنی
ا.ت. چی میگی دیونه شدی برو بابا خواستم پیاده شم که با حرفی زد سر جام خشکم زد .....
لایک کامنت برام بزارید 😁
پارت:۳
ا.ت.ترسیده بودم ولی به روی خودم نیاوردم چشماش مثل یه گرگ گرسنه بود
جیمین. خیلی دلم رو برده بود خوشگل هم بود اما اینم مثل هرزه های دورهه مایل به رقص هستید مادام ؟
ا.ت. او بله مستر
دستم رو گرفت رفتیم باهم میرقصیدم دستشو پشت کرم گرفته بود خیلی بهم نزدیک بودیم همینجوری داشتیم میرقصیدم که لباشو کبوند رو لبام خیلی چوحشیا نه مک میزدم منم کاری از دستم بر نمیومد میون اون همه جمعیت آدم دستم رو محکم کشید برد داخل یه اتاق پرتم کرد روی تخت .....
(بقیشو با ذهن منحرف خودتون خیلی خشن 🤣)
جیمین. بیدار شدم دیشب شبی خوبی رو گذروندم فک میکردم هرزس ولی خودم باکرگیشو گرفتم لباسامو پوشیدم داخل همون حالت ولش کردم
ا.ت. با دل درد شدیدی بیدار شدم واییی وضعیتم بدجور بود خودم دونستم چه گندی زدم بزور لباس پوشیدم از اون بار فاکی آمدم بیرون رفتم خونه هیچ کس خونه نبود یه حموم رفتم سریع رفتم طرف مدرسه خودمو جوری جلوه دادم که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده
دو هفته بعد
ا.ت. دوهفته از اون اتفاق گذشته بود به چند روزی هست حالت تهوع دارم گفتم شاید مسمومیت باشع اهمیت ندادم مثل همیشه رفتم سمت مدرسه
بعد از اینکه برگشتم یه نفر با ماشین مشکی برام بوق زدن توجه نکردم راه افتادم آمد دانبالم
هوی مرتیکه مزاحم نشو
که شیشرو داد پایین همون پسره بود واییی
جیمین. درباره دختره تحقیق کردم کلا هیجده سالشه اسمش ا.ته پیش مادرش زندگی میکنه تاحلا رل نداشته انگار اشتباه فک میکردم هرزه نبود و اینکه چند وقتی زیر نظرش گرفتم که فهمیدم که از من حاملس هرچی هست اون الان دیگه مادر بچه منه باید با من زندگی کنه امروز رفتم دنبالش دم در مدرسه
جیمین. سوار شو
ا.ت. اونوقت چرا؟
جیمین. سوارشو بهت میگم اگه سوار نشی بد میبینی
ا.ت. از حرفش ترسیدم سوار شدم خب بگو چیکارم داری ؟
جیمین. تو از این به بعد با من زندگی میکنی
ا.ت. چی میگی دیونه شدی برو بابا خواستم پیاده شم که با حرفی زد سر جام خشکم زد .....
لایک کامنت برام بزارید 😁
۹.۳k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.