همه

هَمه
بر سرِ زبانند
و
تو
در میانِ جانی...!
دیدگاه ها (۴)

دیر شده ، می دانم !باید بیایمباران را در چشم هایت بند بیاورم...

من ندیدم آنکه آمد... خسته رفت...او چه شد... از این بساط بسته...

شاعرهااهل جنگ و دردسر نیستند؛خیلی که از دستت دلخور باشندروی ...

از هزاران یک نفر اهل دل استمابقی تندیسی از آب و گل است"آب و ...

همیشه چشمها راستگو تر از زبانند..

من باتو بی نیازترینم ای که جانی و دلی ای دل و جانم همه تو 💞👈...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط