نکنم

ﺷﺮﻡ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﻧﮕﺎﻫﺖ نکنم
ﮔﻔﺘﻢ ﭼَﺸﻢ
ﻋﺸﻖ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﻧـﻈﺮﯼ
ﺩﻋﻮﺍ ﺷﺪ !
دیدگاه ها (۱)

چشم ها را میتوان بست و ندیـدیا نخواست یا نگفت چه کنیم با هجو...

نبودنت تمام روزهای هفته قلبم را به درد می آورد اما ...جمعه ک...

نیستی فصل ها گم شده اند نه ز باران خبری،نه ز یلدا،نه ز پاییز...

نمی دانم چه در توستکه می بندد و می گشاید..تنها می دانمچیزی د...

ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﺧﻤﺎﺭﺕ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﮔﻠﻪ ﮐﺮﺩﻡﺍﺯ ﻋﺸﻮﻩ ﻭ ﺁﻥ ﻭﻧﺎﺯ ﻭ ﺍﺩﺍﯾﺖ ﮔﻠﻪ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط