ددپر پروازی میخواستی که پریدی مگه نه مگه نه نه مگه نه .تو
ددپر پروازی میخواستی که پریدی مگه نه مگه نه نه مگه نه .توبه هرجاپرکشیدی منو دیدی مگه نه مگه نه نه مگه نه .نگو بامن که میتونی بسوزونی دلمو ی سرسوزن .مگه نه این توواین من .مگه نه که چشمون من دنبال یا دیگه بود.اونیکه دوسش میداشتم تودیاردیگه بود.نگوبامن تودیگه قصه رفتن ازبرم .ازتوو عشق تو هرچی که داری سرترم .نگوبامن که میتونی بسوزونی دلمو ی سرسوزن .میگی نه این تووو این من .هی روزگار چه کردی باما.منی که پدرومادرعزیزمو توسن چارسالگی که هردومعلم راهنمایی بودن به علت تصادف توجاده ساوه ازدست دادم سال /59/وحس نکردم محبت پدرومادرداشتن.حققم نبودتوزندگی شخصی ازمحبتم سوع استفاده بشه.اماطرف جنس مخالف رفتم تاتونستن گفتن پیش خودشون .این بهترین سوژه براسوع استفاده مالی ی مدت خرش میکنیم به نظرمون که رسیدم می پریم.امانمیدونستن خدایی هم هست دهن آدمو سرویس میکنه که کرد.یامعتاد شدن .یاگیرآدم. رند افتادن تمام دارایی که راه پاهواکردن بدست آوردن رو بالاکشیدوبه خاک سیاه نشوندشون .مااونموقع سننمون کم بود تجربه مون کم بود تاسی سالگی .امابعدسی سال دیگه زرنگ شدیم .بگذریم .طعم عشق پاکو واقعیوبی آلایشوهم هفت سال چشیدیم.امااونم به علت مخالفت سرسختانه پدرش نشدبش برسیم که خیلی بدفرجام تموم شد.
۳.۶k
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.