انگزه.ای.برای.عشق
#انگزه.ای.برای.عشق
#پارت۴۶
رفتم سمت اشپزخونه برای خودم یه چیزی برداشتم شروع کردم به خوردن
_کار شوگا نیست مطمئنم اون همچین کاری نمیکنه هرچی باشه اون داداشمه چه ناتنی چه تنی من فردا باهاش حرف میزنم
رفتم سمت حیاط به بیرون نگاه میکردم کهنه صدای جیسو بلند شد
_جیسو
برگشتم طرفش
_بله؟!
_ناراحت نباش درست میشه
_شاید از نظر تو ولی هیچی درست نمیشه همه باهام دشمنن من نمیفهمم چرا همه باهام بدن اخه چرا؟!
جیسو اومد سمتم بازومو گرفت تکون داد
_تو تنها نیستی منو داری و
وسط حرفش پریدم
_نه من جیمینو ندارم هیچکسو ندارم
جیسو بقلم کرد
_منو داری منو منو
پوزخندی زدم
_نه. حالا هم تنهام بزار فقط همین
بعد گفتن این حرفم رفتم
#پارت۴۶
رفتم سمت اشپزخونه برای خودم یه چیزی برداشتم شروع کردم به خوردن
_کار شوگا نیست مطمئنم اون همچین کاری نمیکنه هرچی باشه اون داداشمه چه ناتنی چه تنی من فردا باهاش حرف میزنم
رفتم سمت حیاط به بیرون نگاه میکردم کهنه صدای جیسو بلند شد
_جیسو
برگشتم طرفش
_بله؟!
_ناراحت نباش درست میشه
_شاید از نظر تو ولی هیچی درست نمیشه همه باهام دشمنن من نمیفهمم چرا همه باهام بدن اخه چرا؟!
جیسو اومد سمتم بازومو گرفت تکون داد
_تو تنها نیستی منو داری و
وسط حرفش پریدم
_نه من جیمینو ندارم هیچکسو ندارم
جیسو بقلم کرد
_منو داری منو منو
پوزخندی زدم
_نه. حالا هم تنهام بزار فقط همین
بعد گفتن این حرفم رفتم
۱۱.۱k
۰۶ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.