عشق نهفته
عشق نهفته
پارت هفتم❤️🖤💙
بلیز:سلام بچه ها
شدو:اینجا چیکار می کنی؟؟
بلیز:اومدم یه پیام بهت بدم
شدو:چه پیامی؟؟؟
بلیز:راستش مادرت قراره بیاد
شدو:مادرم
بلیز: آره خب فعلا
اسکورج:برای شام بمون
بلیز:من خودم کار دارم برای بعد
اسکورج:اوکی بای
سونیک:وای شدو مامانت کیه
شدو:خیلی مهربونه
سیلور:قراره یک فرشته بیاد
شدو:تو خودت فرشته ای
سیلور:🥹
شدو:و تو سونیک عزیزم
سونیک:☺️
شدو:و تو برادر شوخ طبعم
اسکورج:😌
شدو:و همچنین خودم😎
سونیک:بچه ها من می خوام بهتون یک پیشنهاد بدم در واقع به شدو
شدو:چه پیشنهادی
سونیک:من بهت علاقه زیادی دارم میدونی که.....
شدو:منم همینطور البته که میدونم
سیلور:که چی؟؟؟
سونیک:تصمیم گرفتم از شدو درخواست ازدواج کنم
شدو:چی سونیک واقعا؟؟؟
سونیک:می خوام از مادرت هم اجازه بگیرم
شدو:سونیک
سونیک:و فردا تولدتم هست
شدو:وای سونیک بیا بغلم
اسکورج:چه صحنه ای😏
سیلور:(هنگ کرد)
اسکورج:سیلور این موبایل من کجاست یک سلفی بگیرم😏
سیلور:بیا😏
اسکورج:ازتون عکس گرفتم
شدو:پسش بده
اسکورج:نو نو نو نو
سونیک:بدش به من
اسکورج:هزینه داره
شدو:بیا اینم پول حالا بده
اسکورج:کمه
سونیک:بیا فقط بده
اسکورج:اوکی بیا پاکش کردم
سیلور:خب مبارک باشه
شدو:اسکورج تو نمی خوای سر و سامان بگیری
سونیک:توی چی سیلور
اسکورج:اگر شما و مادر اجازه بدید از سیلور خواستگاری کنم
سیلور:وای خدا
اسکورج:من خیلی دوستت دارم
سیلور:منم
شدو:انگار قراره شاهد دو عروسی باشیم
سونیک: آره
سیلور:می تونیم مامان و بابا هم دعوت کنیم بیان
شدو:فکر خوبیه
سونیک:بهشون خبر میدم
اسکورج:خوبه همه دور هم باشیم
شدو:منم به پدر و مادرم خبر میدم
سونیک:به دوستامم می گم
سیلور:به همکلاسی هام هم میگم
اسکورج:به کل شهر بگید بیان دیگه
شدو:نه داریم آشنایان را دعوت می کنیم
اسکورج: آهان پس منم دوستامو دعوت می کنم
شدو:منظورت مفلیس و مانیکه
اسکورج: دقیقاً
شدو:باشه دعوتشون کن
سیلور:پس من ویسپر هم دعوت می کنم اون نوازندگیش خیلی خوبه
شدو:حتما دعوتش کن
سونیک:گشنم شد
شدو: آه درسته انقدر تو فکر دعوت این و اون بودیم فراموش کردیم ناهار بخوریم
اسکورج:من میارم
شدو:دستت درد نکنه
«فردای آن روز»
سونیک:صدای در میاد
شدو: حتماً مامانه
ادامه دارد....و
پارت هفتم❤️🖤💙
بلیز:سلام بچه ها
شدو:اینجا چیکار می کنی؟؟
بلیز:اومدم یه پیام بهت بدم
شدو:چه پیامی؟؟؟
بلیز:راستش مادرت قراره بیاد
شدو:مادرم
بلیز: آره خب فعلا
اسکورج:برای شام بمون
بلیز:من خودم کار دارم برای بعد
اسکورج:اوکی بای
سونیک:وای شدو مامانت کیه
شدو:خیلی مهربونه
سیلور:قراره یک فرشته بیاد
شدو:تو خودت فرشته ای
سیلور:🥹
شدو:و تو سونیک عزیزم
سونیک:☺️
شدو:و تو برادر شوخ طبعم
اسکورج:😌
شدو:و همچنین خودم😎
سونیک:بچه ها من می خوام بهتون یک پیشنهاد بدم در واقع به شدو
شدو:چه پیشنهادی
سونیک:من بهت علاقه زیادی دارم میدونی که.....
شدو:منم همینطور البته که میدونم
سیلور:که چی؟؟؟
سونیک:تصمیم گرفتم از شدو درخواست ازدواج کنم
شدو:چی سونیک واقعا؟؟؟
سونیک:می خوام از مادرت هم اجازه بگیرم
شدو:سونیک
سونیک:و فردا تولدتم هست
شدو:وای سونیک بیا بغلم
اسکورج:چه صحنه ای😏
سیلور:(هنگ کرد)
اسکورج:سیلور این موبایل من کجاست یک سلفی بگیرم😏
سیلور:بیا😏
اسکورج:ازتون عکس گرفتم
شدو:پسش بده
اسکورج:نو نو نو نو
سونیک:بدش به من
اسکورج:هزینه داره
شدو:بیا اینم پول حالا بده
اسکورج:کمه
سونیک:بیا فقط بده
اسکورج:اوکی بیا پاکش کردم
سیلور:خب مبارک باشه
شدو:اسکورج تو نمی خوای سر و سامان بگیری
سونیک:توی چی سیلور
اسکورج:اگر شما و مادر اجازه بدید از سیلور خواستگاری کنم
سیلور:وای خدا
اسکورج:من خیلی دوستت دارم
سیلور:منم
شدو:انگار قراره شاهد دو عروسی باشیم
سونیک: آره
سیلور:می تونیم مامان و بابا هم دعوت کنیم بیان
شدو:فکر خوبیه
سونیک:بهشون خبر میدم
اسکورج:خوبه همه دور هم باشیم
شدو:منم به پدر و مادرم خبر میدم
سونیک:به دوستامم می گم
سیلور:به همکلاسی هام هم میگم
اسکورج:به کل شهر بگید بیان دیگه
شدو:نه داریم آشنایان را دعوت می کنیم
اسکورج: آهان پس منم دوستامو دعوت می کنم
شدو:منظورت مفلیس و مانیکه
اسکورج: دقیقاً
شدو:باشه دعوتشون کن
سیلور:پس من ویسپر هم دعوت می کنم اون نوازندگیش خیلی خوبه
شدو:حتما دعوتش کن
سونیک:گشنم شد
شدو: آه درسته انقدر تو فکر دعوت این و اون بودیم فراموش کردیم ناهار بخوریم
اسکورج:من میارم
شدو:دستت درد نکنه
«فردای آن روز»
سونیک:صدای در میاد
شدو: حتماً مامانه
ادامه دارد....و
- ۲.۵k
- ۱۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط