فقط تو میتونی( پارت ۱۵ )
فقط تو میتونی( پارت ۱۵ )
با حرفی که جولی زد زود سرمو برداشتم
ج . ا.ت اونجا رو نگاه کن یونگی بایه دختره هست
نگاه کردم به اونور یونگی و یک دختره داشتن با آهنگ ملایمی که پخش میشد میرقصیدن قشنگ به هم چسبیده بودن به نظر شبیه یک زوج بودن خیلی حرصت گرفته بوداما خودت هم دلیلش رو نمیدونستی قلبت درد گرفت دستتو روش گذاشتی و محکم فشار دادی نمیدونی چت شده بود یهو یاد قرص های تو کیفت افتادی یکی دونه برداشتی و خوردی
* میدونم چیکارت کنم مین یونگی
همزمان با این حرفت یه آقایی امد سمتت
. افتخار رقص میدین
دوست نداشتی باهاش برقصی اما برای در آوردن حرص یونگی مجبور بودی
* بله حتما
دستتو گرفت و بردت وسط و با اهنگ ملایمی که پخش میشد شروع به رقص کردین که یهو شونه مرده خورد به شونه یونگی و اما این فرصت عالی بود
یونگی برگشت و چشمم بهمرده خورد یکم که گذشت چشمش به توهم خورد
. وای ببخشید حواسم نبود
& نه اشکال نداره (با حرص)
راستش از این حالتش یکم ترسیده بودی اصلا توقع نداشتی این جوری بشه
صورتش قرمز شده بود و رگای گردنش زده بود بیرون ترسیده بودی از مرده عذر خواهی کردی و رفتی کنار جولی نشستی
* جولییی بد بخت شدممم (با لرز)
ج . چی شده دختر
* جولی نقشم خراب شد یونگی مثل چی از دستم عصبیه
ج . واو ولی نگران نباش کاریت نداره مگه چیکارته
* وایییی خودمم نمیدونم چرا اینقدر ازش میترسم
ج . آروم باش دختر
یهو دیدم یونگی عصبی داره میاد سمتم امد و دستاشو رومیز کوبید
& ا.تتتت (عصبی)
خوشبختانه الان اهنگ ملایم نبود و صداشم زیاد بود و کسی صدای یونگی رو نمیشنید
& با اجازه کی امدی اینجا ها اونم با این لباس
* هوففف تو چی کارمی که ازت اجازه بگیرم ها
امد سمتم دستمو محکم گرفت و اخی گفتم
& بیا بریم عمارت تا بهت نشون بدم چیکارت هستم
با حرفی که جولی زد زود سرمو برداشتم
ج . ا.ت اونجا رو نگاه کن یونگی بایه دختره هست
نگاه کردم به اونور یونگی و یک دختره داشتن با آهنگ ملایمی که پخش میشد میرقصیدن قشنگ به هم چسبیده بودن به نظر شبیه یک زوج بودن خیلی حرصت گرفته بوداما خودت هم دلیلش رو نمیدونستی قلبت درد گرفت دستتو روش گذاشتی و محکم فشار دادی نمیدونی چت شده بود یهو یاد قرص های تو کیفت افتادی یکی دونه برداشتی و خوردی
* میدونم چیکارت کنم مین یونگی
همزمان با این حرفت یه آقایی امد سمتت
. افتخار رقص میدین
دوست نداشتی باهاش برقصی اما برای در آوردن حرص یونگی مجبور بودی
* بله حتما
دستتو گرفت و بردت وسط و با اهنگ ملایمی که پخش میشد شروع به رقص کردین که یهو شونه مرده خورد به شونه یونگی و اما این فرصت عالی بود
یونگی برگشت و چشمم بهمرده خورد یکم که گذشت چشمش به توهم خورد
. وای ببخشید حواسم نبود
& نه اشکال نداره (با حرص)
راستش از این حالتش یکم ترسیده بودی اصلا توقع نداشتی این جوری بشه
صورتش قرمز شده بود و رگای گردنش زده بود بیرون ترسیده بودی از مرده عذر خواهی کردی و رفتی کنار جولی نشستی
* جولییی بد بخت شدممم (با لرز)
ج . چی شده دختر
* جولی نقشم خراب شد یونگی مثل چی از دستم عصبیه
ج . واو ولی نگران نباش کاریت نداره مگه چیکارته
* وایییی خودمم نمیدونم چرا اینقدر ازش میترسم
ج . آروم باش دختر
یهو دیدم یونگی عصبی داره میاد سمتم امد و دستاشو رومیز کوبید
& ا.تتتت (عصبی)
خوشبختانه الان اهنگ ملایم نبود و صداشم زیاد بود و کسی صدای یونگی رو نمیشنید
& با اجازه کی امدی اینجا ها اونم با این لباس
* هوففف تو چی کارمی که ازت اجازه بگیرم ها
امد سمتم دستمو محکم گرفت و اخی گفتم
& بیا بریم عمارت تا بهت نشون بدم چیکارت هستم
۲۴۴.۲k
۲۶ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.