در طلوع عشق می خواهم که مهمانم شوی

🌸 🍃 در طلوع عشق می خواهم که مهمانم شوی
تا سحر در خلوتم مهمان دستانم شوی

🌸 🍃 پا گذاری در شب خالی و تنهای دلم
تا سپیده روشنایی بخش چشمانم شوی

🌸 🍃 گر بگیرم در تبت از گرمی آغوش تو
در زمستان چون بهاران باغ و بستانم شوی

🌸 🍃 می نویسم از دو چشمت تا بدانی عاشقم
دوست دارم امشبی مست و غزلخوانم شوی

🌸 🍃 خواستم تا که بمانی در کنارم لحظه ای
باز یکبار دگر هم عهد و پیمانم شوی

🌸 🍃 "آمدی جانم به قربانت"، ولی در هر قدم
دل شکستی ، کاشکی اینبار درمانم شوی.
RO
دیدگاه ها (۶)

قصد دارم غزلـــم را به تو تقدیــــــــم کنمشاه بیــت غـزلـم ...

چه می خواهی تو از جانم که جز عشقت نمی دانمچنانم کرده ای عاشق...

این که صبح هاچشم هایت را باز کنی وخواب آلوده بگویی "صبح بخیر...

خانه ای دارم که بامش از همه بالاتر استروشنای خانه ام از ماه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط