در طلوع عشق می خواهم که مهمانم شوی
🌸 🍃 در طلوع عشق می خواهم که مهمانم شوی
تا سحر در خلوتم مهمان دستانم شوی
🌸 🍃 پا گذاری در شب خالی و تنهای دلم
تا سپیده روشنایی بخش چشمانم شوی
🌸 🍃 گر بگیرم در تبت از گرمی آغوش تو
در زمستان چون بهاران باغ و بستانم شوی
🌸 🍃 می نویسم از دو چشمت تا بدانی عاشقم
دوست دارم امشبی مست و غزلخوانم شوی
🌸 🍃 خواستم تا که بمانی در کنارم لحظه ای
باز یکبار دگر هم عهد و پیمانم شوی
🌸 🍃 "آمدی جانم به قربانت"، ولی در هر قدم
دل شکستی ، کاشکی اینبار درمانم شوی.
RO
تا سحر در خلوتم مهمان دستانم شوی
🌸 🍃 پا گذاری در شب خالی و تنهای دلم
تا سپیده روشنایی بخش چشمانم شوی
🌸 🍃 گر بگیرم در تبت از گرمی آغوش تو
در زمستان چون بهاران باغ و بستانم شوی
🌸 🍃 می نویسم از دو چشمت تا بدانی عاشقم
دوست دارم امشبی مست و غزلخوانم شوی
🌸 🍃 خواستم تا که بمانی در کنارم لحظه ای
باز یکبار دگر هم عهد و پیمانم شوی
🌸 🍃 "آمدی جانم به قربانت"، ولی در هر قدم
دل شکستی ، کاشکی اینبار درمانم شوی.
RO
- ۹۷۷
- ۰۶ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط