نامهی به مقصد نرسیدهی

نامه‌ی به مقصد نرسیده‌ی
#محمد_صالح_علاء به #استاد_ابتهاج....

خودش گفته بود: «در کجا جز در زندگی می‌توانستم آواز ابوعطای #شجریان و سمفونی نه #بتهوون را بشنوم؟»
حالا حکایت ماست که باید بگوییم در کجا جز در زندگی می‌توانستیم غزل‌های شما را بخوانیم؟
ما این شانس را داشتیم که هم‌دوره شما باشیم و با شعر، سختی زمانه را طاقت بیاوریم

چند سال قبل در یک تور تهران گردی یکی از مکان‌هایی که برای بازدید در نظر گرفته می شود «#درخت_ارغوان» خانه‌ ابتهاج در خیابان کوشک است.
این خبر #ابتهاج را برآن می‌دارد تا با شعری با بازدید کنندگان خانه‌اش صحبت کند و بگوید چه کسانی در این خانه میهمان او بوده‌اند:
"ارغوان می‌بینی؟
به تماشاگه ویرانی ما آمده‌اند
مانده‌ایم تا ببینیم نبودن را
آخر قصه شنودن را
پشت این پنجره‌ی بسته هنوز
عطر آواز بنان مانده است
شهریار اینجا
شعر نقاشش را خوانده است
آن شب افشاری
با کسایی و قوامی و ادیب
تا قرایی و فرود
وان درآمد از اوج
شجریان، لطفی
چه شبی بود، دریغ
زندگی روی از این غمکده گردانیده است
#ارغوان
در و دیوار غریب افتاده چه تماشا دارد؟"


چهارشنبه نوزده #مرداد ۱۴۰۱
ساعت بیست و دو
دیدگاه ها (۱)

🔻 علی کریمی «کاوه آینده ایران زمین، زن است»

«من اندوهگین نیستمخودْ اندوهِ جهانمو سرزمینی در سینه‌ام گریه...

رفت و این آشیانه خالی ماند...

گر نه موشی دزد در انبار ماست ...اکنون بشنو بیان اشعاردر هجو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط