پارت اخر

-هوف باشه

ات ویو

رفتم بیرون تو راه داشتم گریه میکردم فقد رفتم دم دریا ،اشکام بی اختیار میومدن من کوک رو دوست داشتم فقد میخاستم خودم بدون احبار و از رو علاقه ازدواج کنم اما خب
کفشام در اوردم و داد زدم :"جئون جونگکوک کاش بفهمی دوست دارم "(گریه)

کوک ویو
رفتم دنبال ات رفت دم دریا کفشاش درآورد و نزدیک شد فکر کردم میخاد خودشو غرق کنه اما فقد جیغ زد و با گریه گفت (همونی که ات گف)

_منم دوست دارم لیدی جئون
+ک..کوک
_عاشقتم،نمیدونم از کی فقد میدونم میخام بقیه عمرمو با تو باشم قبول میکنی؟
+معلومه(گریه)
_اجازه هست؟(اشاره به لباش)
+اوهوم
و عاره دیگه بز زندگیشونو بکنن و عشق بازیشونو عه برو خونتون
خب دیگه تهش ۱۲ تا بچه آوردن و اینا
ل.ه:هو شوخی کردم بعد ۳ سال ازدواج یه دختر کوچولو آوردن اسمشو گزاشتن "سوجین"


بچه ها شاید فصل دو داشته باشه بهم بگید فصل دو میخاید💜
بوس بایی
دیدگاه ها (۱۲)

پروف عضو شد گمم نکنین

تیزر فیک

نیو پارتتت

گایز پایه این من تمام پارتای پسر عموی رو مخ رو تا امشب بزارم...

پارت ۶انچه گذشت: کارام خیلی طول کشید وقتی امدم خونه دیدم که....

پارت آخرآنچه گذشت: از دستشویی امدم بیرون که دیدم......یهو یو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط