چشم وا کردم از تو بنویسم

چشم وا کردم از تو بنویسم
لای در باز و باد می ‌آمد...

از مسیری که رفته بودی داشت
موجی از انجماد می‌ آمد...

#علیرضا_آذر
دیدگاه ها (۱)

زمستان سردیستدستهایت را٬به من قرض بدهدستانمانجماد را می بوسد...

خدا را در آشیانه ی پرنده ای گم کردم که از شرط کوچ ! تمام گرم...

حواست هستبه هر دری که می زنم"دوستت دارم"!!!!#امیر_وجود

محبوب منتمام چیزی که ذهنم رامشغول کرده این است کهحال تو و حا...

میانِ این جمعیت فقط زیبایی تو ب چشم می امد...تهکوک

::..«« حسین یعنی مهربانی ، زیبایی ..... »»..::

کوردی می خونن نمیدونم چی میگنولی خیلی دوس ت دارم. حسم بهش خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط