فروشنده عشق

فروشنده عشق
part②⑥
ویو ا/ت:

از خواب بیدار شدم و خودمو تو یه جای نا اشنا دیدم
چشمام تو مل اتاق چرخوندم تا فهمیدم یکی از اتاقای بیمارستانه
شروع کردم به صدا کردن
ا/ت: هِیونگ؟ هِیونگگگ؟ هانوللل؟ هانوللل؟ کجایین؟ هانوللللل

یهو در با شدت باز شد و اون پسر اومد تو
جیهوپ: چته؟ چیشده؟ چی میخوای؟ جاییت درد میکنه؟
ا/ت: اووو وایستا دودقیقه سلکت شو
جیهوپ: اوک بگو
ا/ت: خواهرام کجان؟ هیونگ کجاست؟
جیهوپ: هیونگ حالش خوبه الان خوابه(به دروغ گفت هیونگ تو کماست)
ا/ت: خب هانول چی؟
جیهوپ: هانول تو اتاق بغلیه
ا/ت:میخوام برم پیش هِیونگ
جیهوپ: اممم... نه... وایستا چیزه... اممم
ا/ت: چیشده؟ خواهرم چشه؟
جیهوپ: هیچیش نیست
ا/ت: پس چرا به تته پته افتادی؟ برو کنار ببینم(جیهوپو زد کنارو رفت)
جیهوپ: وایستااااااا(داد زد و دوید دنبالش)


پارت بعداز مدت ها😁
لطفا حمایت کنید قشنگا💜
دیدگاه ها (۲۰)

فروشنده عشقpart②⑦ویو ا/ت تو راه اتاق هیونگ که بودم اتفاقی دک...

خودت میدونی که من میمونم>>>>

جوری که کاملا حقه.....

من بی تقصیرم😩

#مافیای_من #P11هان:صب بیدار شدم و دیدم لینو نیستنکنه رفته ما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط