میان کتاب ها گشتم

میان کتاب ها گشتم
میان روزنامه های پوسیده ی پر غبار
در خاطرات خویش
در حافظه ئی که دیگر مدد نمی کند
خود را جستم و فردا را ..
عجبا!
جست و جو گرم من
نه جست و جو شونده ..
من اینجایم و آینده
در مشت های من ..

.
دیدگاه ها (۱)

پنجره که همیشه برای دیدن نیست گاهی میشود،یک حسرت ساده سرت را...

جانم را به دندان گرفتم!و اعتماد را به خاک سپردم،خوب میدانم، ...

https://t.me/joinchat/AAAAAAqabfg6PTmYJE-Eugسلام این لینک گر...

ابرها خورشید را احاطه می کنند اما آفتاب تمام نمی شود!!روز با...

عشـــق تحقیر شـده𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵...

«معشوق سابق» پارت شصت و سه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط