DOCTORS OF GONGILL🥼part 34

همه ی حضار داخل سالن غذا خوری با تعجب بهش نگاه کردند .خانم پارک اهی کشید و گفت :
درک میکنم که عصبانی بشی ولی منطقی فکر کن .تو هنوز یه انترنی .باید از تمام فرصت
هات استفاده کنی .واگر نه خیلی دووم نمیاری.
جی هیون نالید و سرش را روی میز کوباند.
_لعنتی!
بلند شد و به سمت میز های غذا رفت .چون نمیدانست دکتر مین چی دوست دارد، هرچیزی که
خودش دوست داشت داخل ظرف گذاشت .
خورشت توفو، با یک عالمه برنج و مخلفات .به همراه دوکابکی و کیمباب های مثلثی شکل.
از سالن غذا خوری بیرون امد و به سمت دفتر یونگی راه افتاد.
جی هیون پشت در ایستاد و با خودش تمرین کرد.
_سالم دکتر !براتون یکم غذا اوردم.
جی هیون سرش را به دو طرف تکان داد.
_نه نه !انگار دارم مثل مامانش صحبت میکنم .سالم دکتر مین .مطمئنا بعد از اون عمل خیلی
خسته شدید .با خودم گفتم براتون غذا بیارم.
جی هیون دوباره سرش را تکان داد.
_اه ولش کن.
نفس عمیقی کشید و در زد .در را باز کرد و گفت :سالم دکتر...
اما با دیدن چهره ی خواب یونگی حرفش را خورد.
یونگی یکی از دست هایش را روی میز دراز کرده بود و سرش را روی میز گذاشته بود و
خوابیده بود.......

#BTS
دیدگاه ها (۶)

DOCTORS OF GONGILL🥼part 35

DOCTORS OF GONGILL🥼part 36

DOCTORS OF GONGILL🥼part 33

DOCTORS OF GONGILL🥼part 32

#Our_life_again#ᏢᎪᎡͲ_⁶¹مثل همیشه صدای خنده کل فضا رو پر کرده...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط