Ourlifeagain
#Our_life_again
#ᏢᎪᎡͲ_⁶¹
مثل همیشه صدای خنده کل فضا رو پر کرده بود....
یه دورهمی برای دومین سالگرد رابطه من و یونجون داشتیم.....
نامجون اوپا، یونگی اوپا، جین اوپا، جیهوپ اوپا، تهیونگ اوپا، جونگکوک اوپا، جمیمن اوپا، کای و سوبین و بومیگو و ته هیون سونبه و یوری و لیا همگی اینجا بودن....
از وقتی شروع به قرار گذاشتن کردم اوپا بیشتر میاد اینجا تا به قول خودش یونجون رو زیر نظر بگیره.....
وی: بالاخره اومدین؟
جی کی: از گشنگی مردیم!
&یکم صبور باشین الان غذا میرسه
با صدای زنگ به سمت در رفتیم و غذا رو از پیک گرفتیم....
آر ام: اینقدر غر زدین اینم غذا بفرما زوج دوستداشتنی مون دارن میارنش....
با خنده غذا رو روی میز گذاشتیم که کوک اوپا و تهیونگ اوپا به سمتش حمله کردن....
یوری و لیا آب*جو هارو آوردن و بقیه هم مشغول درست کردن مخلفات غذایی بودن که کیم سوکجین بزرگ برامون درست کرده بود....
#ᏢᎪᎡͲ_⁶¹
مثل همیشه صدای خنده کل فضا رو پر کرده بود....
یه دورهمی برای دومین سالگرد رابطه من و یونجون داشتیم.....
نامجون اوپا، یونگی اوپا، جین اوپا، جیهوپ اوپا، تهیونگ اوپا، جونگکوک اوپا، جمیمن اوپا، کای و سوبین و بومیگو و ته هیون سونبه و یوری و لیا همگی اینجا بودن....
از وقتی شروع به قرار گذاشتن کردم اوپا بیشتر میاد اینجا تا به قول خودش یونجون رو زیر نظر بگیره.....
وی: بالاخره اومدین؟
جی کی: از گشنگی مردیم!
&یکم صبور باشین الان غذا میرسه
با صدای زنگ به سمت در رفتیم و غذا رو از پیک گرفتیم....
آر ام: اینقدر غر زدین اینم غذا بفرما زوج دوستداشتنی مون دارن میارنش....
با خنده غذا رو روی میز گذاشتیم که کوک اوپا و تهیونگ اوپا به سمتش حمله کردن....
یوری و لیا آب*جو هارو آوردن و بقیه هم مشغول درست کردن مخلفات غذایی بودن که کیم سوکجین بزرگ برامون درست کرده بود....
- ۲۳۰
- ۱۹ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط