پارت

پارت ۶

دیگه بهش عادت کرده بودم ولی نسبت بهش یه حسی داشتم یهو یکی در زد

یکی: تق تق

تهیونگ رفت بیرون لباسش رو پوشید و در رو باز کرد دستیارش هاردی بود

هاردی : ببخشید که مزاحم شدم ، پس فردا به مهمونی دعوت شدین و قرار هست که همه یه زوج باشن آقای شارلوک میخواستن دخترشون رو همراه شما بفرستن تا با هم آشنا بشین و در جشن کنار هم باشین

تهیونگ : باشه میام به جشن ولی نه با دختره آقای شارلوک

هاردی : من به آقای شارلوک گفتم که رئیس دوست ندارن با دختری بیان ولی قبول نکردن

تهیونگ : برو خودم میدونم چیکار کنم

هاردی : چشم

ویو لین

دره حموم رو کمی باز کردم و سرم رو بیرون کردم همه ی حرفاشون رو شنیدم یهو صدای بسته شدن در اومد سریع رفتم داخل

تهیونگ : لباستو گذاشتم روی تخت بیا بپوش و برو پایین

ویو لین
اومدم بیرون دیدم که پشتشو کرده بود رو به من که معذب نباشم داشت کت و شلوار رو میپوشید لباسی که برام گذاشته بود رو تخت خوشگل بود تا به حال مردی رو ندیده بودم که انقدر سلیقش خوب باشه اون زود تر از من رفت بیرون و در رو بست معلوم بود حالش خیلی خوب نبود لباس رو پوشیدم رفتم پایین اجوما داشت گرد گیری میکرد

اجوما : واو چقدر بهت میاد

لین : عاا.. مرسی

لین : میتونم برم بیرون؟

اجوما : آره ولی زود برگرد تا قبل از اینکه رئیس بیاد

لین: باشه

ویو لین

رفتم بیرون میخواستم برم وسایلی که نیاز دارم رو بگیرم
اول رفتم سوپری مسواک و یسری خرتو پرت برای خونمون گرفتم رفتم خونه وسایل ها رو بهشون دادم و یمقداری پول هم به عمم دادم و برگشتم به عمارت

یهو ماشین تهیونگ رو دیدم که پارک کرد سریع رفتم داخل که نفهمه رفتم بیرون

اجوما : رئیس بفرمائید ناهار بخورید

تهیونگ : باشه

تهیونگ : لین بیا بشین

لین : نه من جسارت نمیکنم

تهیونگ : میگم بشین ( کاملا جدی )

لین روی صندلی کناری تهیونگ نشست

تهیونگ : فکر نکن که نفهمیدم رفتی بیرون

لین : من میدونم تو چرا انقدر تو خودتی

لین : به خواطر مهمونی پس فردا ، من یه ایده دارم البته اگر اشکالی نداره بگم

تهیونگ : خب؟ بگو؟

لین : ........
دیدگاه ها (۲)

لباس لین

دیدن این کلیپ برای کسانی که بیماری قلبی دارن ممنوعه

غزل :

پارت ۵ویه چیزی انداختم رو دوشم و رفتم به اتاق تهیونگ دیدم که...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

part 13"ویو ا.ت"ا.ت: اجوما چه اموزشی؟اجوما: فعلا نزدیکای شبه...

پارت²ویوا.تدر باز شد و یه زن میانسال داخل اومد اجوما.سلام دخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط