صبر پرید

صَبر پَرید
از دلَم
عقل گریخت
از سَرم

تا به کُجا
کشد مَرا
مَستی
بی اَمان تو
دیدگاه ها (۱)

آتش به سپهر زد شراریکز آه شررفشان ما جستغیر از که ش...

ازمرگ محال است شود تلخ دهانم زان قند که لطف تو ...

فراموش نکن عطر حرفهایمان هر چه باشد تند و تلخ، گرم و شیرین ...

به حرف میگیرم هر شبعکسهایت را ...تا از زیر زبانشان بکشم یک "...

تا به کجا کشد مرا مستیِ بی امان تو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط