آتش به سپهر زد شراری

آتش به سپهر زد شراری
کز آه شررفشان ما جست
غیر از که شنید سر عشقت
حرفی مگر از دهان ما جست
دیدگاه ها (۳۲)

ازمرگ محال است شود تلخ دهانم زان قند که لطف تو ...

شنیدم عاقلی گفتا به مجنونکه برخود عشق را بستی به افسونجوابش ...

صَبر پَرید از دلَمعقل گریخت از سَرم تا به کُجا کشد ...

فراموش نکن عطر حرفهایمان هر چه باشد تند و تلخ، گرم و شیرین ...

( گناهکار ) ۶۱ part آنو از روی مبل بلند شد کمی دست دست کرد ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط