دروغ اجباری پارت 16
دروغ اجباری
پارت 16
خودم طاقت نیوردم😐👐🏻😂
جونم براتون نگه(😐😂)اینا مثل هرروز صبح رفتن تو حیاط واسه ورزش.
چانیول به دیوار تکیه داده بود و به هرکی که رد میشد پشت پا میزد.
رزی دیگه اعصابش خورد شد رفت سمت چانیول.
رزی:تو بخاطر اذیت کردن من اومدی اینجا پس چیکار اونا داری؟
چانیول:چون میدونم از درون مهربونی و بدت میاد بقیه بخاطر تو اذیت بشن.
بعد پوزخند زد و رفت.
#رزی
ونظورش این بود که بخاطر من داره اونا رو اذیت میکنه؟؟؟؟
واییی نهههه😩
این قشنگ بلده چجوری عصبیم کنه.
دوباره به ینفر پشت پا زد ولی اون بدجوری خورد زمین.
اون نامجون بود.
نامجون:آخخخخخ...چته وحشییییی
چانیول:ای وای ببخشید حواسم نبود...چیزیت شد؟
آرنج نامجون پاره شده بود.
دویدم سمتشون دست نامجون گرفتم که کمکش کنم بلند شه.
رزی:خیلی بیشعوری چانیول شی(اکسوالا ناراحت نشناااا)البته این خیلی وقت پیش ثابت شده...
چانیول:هه
و رفت
رزی رو به نامجون:میخوای کمکت کنم؟
نامجون:نه ممنون نمیخواد میرم اتاق پرستاری.
رزی:اوکی
#چند دقیقه بعد
مثل اینکه ینفر به مدیر گفته که چانیول به همه پشت پا میزد و نامجونم اونجوری شد.
الانم خیلی عصبانیه و چانیولو برده دفترش(دبیرستان شد که)
قایمکی رفتم فالگوش وایسادم.
#تو دفتر مدیر
مدیر:چانیول شی ازتون انتظار همچین کاری نداشتم.
چانیول:...
مدیر:حالا هم به خاطر تو همه ی پسرا تنبیه میشن تا دیگه هیچ کدومتون از اینکارا نکنید.
چانیول:چشم
بعد از دفتر مدیر اومد بیرون و رفت.
واییی نه اون میخواد همه رو تنبیه کنه!
من نباید بزارم چون یه بخشش تقصیر منه.
چانیول میخواست برای اذیت کردن من اونکارو کنه.
رفتم تو دفتر مدیر.
برای اینکه پفهمه همه چیز رو میدونم گفتم
رزی:ببخشید اقای رئیس لطفا اگر خواستید اوت رو تنبیه کنید بجاش من رو تنبیه کنید.
مدیر:من تصمیم گرفتم همه ی پسرا رو تنبیه کنم.اگه بخوای مسئولیت همشونو بگیری واست سخت میشه!
رزی: نه نه سخت نمیشه فقط بگید چیکار کنم.
مدیر:خب تو باید بیشتر از بقیه تمرین کنی.تمرین رقص.در واقع بهتره بگم کل روز رو باید تمریتش کنی و فقط میتونی بخوابی.
رزی:امممم...ب...باشه فقط چ...چه مدت؟
مدیر:1 هفته
رزی:چ...چشم
پس ویدیوی رقصه رو واست میفرستم.
سریع اومدم بیرون.
1 هفته صبح تا شب تمرین رقص؟
پیام از طرف مدیر اومد رو گوشیم حتما ویدیوعه رو فرستاده.
نگاهش کردم.
خیلییییییی سخت بوددددددد با این زانو هام داغون میشنننننن.(الان محی منو زنده زنده دفنم میکنه😂)
ولی چاره ای ندارم نمیتونم بزارم بقیه بخاطر من همچین چیزیو تحمل کنن.
لایک+30
کامنت+40
پارت 16
خودم طاقت نیوردم😐👐🏻😂
جونم براتون نگه(😐😂)اینا مثل هرروز صبح رفتن تو حیاط واسه ورزش.
چانیول به دیوار تکیه داده بود و به هرکی که رد میشد پشت پا میزد.
رزی دیگه اعصابش خورد شد رفت سمت چانیول.
رزی:تو بخاطر اذیت کردن من اومدی اینجا پس چیکار اونا داری؟
چانیول:چون میدونم از درون مهربونی و بدت میاد بقیه بخاطر تو اذیت بشن.
بعد پوزخند زد و رفت.
#رزی
ونظورش این بود که بخاطر من داره اونا رو اذیت میکنه؟؟؟؟
واییی نهههه😩
این قشنگ بلده چجوری عصبیم کنه.
دوباره به ینفر پشت پا زد ولی اون بدجوری خورد زمین.
اون نامجون بود.
نامجون:آخخخخخ...چته وحشییییی
چانیول:ای وای ببخشید حواسم نبود...چیزیت شد؟
آرنج نامجون پاره شده بود.
دویدم سمتشون دست نامجون گرفتم که کمکش کنم بلند شه.
رزی:خیلی بیشعوری چانیول شی(اکسوالا ناراحت نشناااا)البته این خیلی وقت پیش ثابت شده...
چانیول:هه
و رفت
رزی رو به نامجون:میخوای کمکت کنم؟
نامجون:نه ممنون نمیخواد میرم اتاق پرستاری.
رزی:اوکی
#چند دقیقه بعد
مثل اینکه ینفر به مدیر گفته که چانیول به همه پشت پا میزد و نامجونم اونجوری شد.
الانم خیلی عصبانیه و چانیولو برده دفترش(دبیرستان شد که)
قایمکی رفتم فالگوش وایسادم.
#تو دفتر مدیر
مدیر:چانیول شی ازتون انتظار همچین کاری نداشتم.
چانیول:...
مدیر:حالا هم به خاطر تو همه ی پسرا تنبیه میشن تا دیگه هیچ کدومتون از اینکارا نکنید.
چانیول:چشم
بعد از دفتر مدیر اومد بیرون و رفت.
واییی نه اون میخواد همه رو تنبیه کنه!
من نباید بزارم چون یه بخشش تقصیر منه.
چانیول میخواست برای اذیت کردن من اونکارو کنه.
رفتم تو دفتر مدیر.
برای اینکه پفهمه همه چیز رو میدونم گفتم
رزی:ببخشید اقای رئیس لطفا اگر خواستید اوت رو تنبیه کنید بجاش من رو تنبیه کنید.
مدیر:من تصمیم گرفتم همه ی پسرا رو تنبیه کنم.اگه بخوای مسئولیت همشونو بگیری واست سخت میشه!
رزی: نه نه سخت نمیشه فقط بگید چیکار کنم.
مدیر:خب تو باید بیشتر از بقیه تمرین کنی.تمرین رقص.در واقع بهتره بگم کل روز رو باید تمریتش کنی و فقط میتونی بخوابی.
رزی:امممم...ب...باشه فقط چ...چه مدت؟
مدیر:1 هفته
رزی:چ...چشم
پس ویدیوی رقصه رو واست میفرستم.
سریع اومدم بیرون.
1 هفته صبح تا شب تمرین رقص؟
پیام از طرف مدیر اومد رو گوشیم حتما ویدیوعه رو فرستاده.
نگاهش کردم.
خیلییییییی سخت بوددددددد با این زانو هام داغون میشنننننن.(الان محی منو زنده زنده دفنم میکنه😂)
ولی چاره ای ندارم نمیتونم بزارم بقیه بخاطر من همچین چیزیو تحمل کنن.
لایک+30
کامنت+40
۱۲.۷k
۲۹ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.