نــه صـدای تــو مـی آیــد . . .نــه صــدای قلبـــم . . ‌‌‌.م...

طوفان طعنهخنده ی ما را ز لب نَشُست کوهیم و در میانه ی دریا ...

از او تنها رفتن مانده استپاهایش رفته اندرویاهایشو دیروز دیدم...

مستم کُن آنچنان که ندانم زِ بیخودیدر عرصه‌ی خیال"که" آمد، "ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط