از او تنها
از او تنها
رفتن مانده است
پاهایش رفته اند
رویاهایش
و دیروز دیدم
از عکسش هم رفته بود
از همین شعر حتی روزی خواهد رفت
و هر که این کاغذ را ببیند
نخواهد فهمید
این کلمات
چرا کنار هم نشسته اند
زندانی اش کرده ام
او را که رفتن
رفتار اوست
زندانی اش کرده ام
نمیداند اما
که شبی با بغض
کلید این زندان را
زیر بالشتش گذاشتم ......
رفتن مانده است
پاهایش رفته اند
رویاهایش
و دیروز دیدم
از عکسش هم رفته بود
از همین شعر حتی روزی خواهد رفت
و هر که این کاغذ را ببیند
نخواهد فهمید
این کلمات
چرا کنار هم نشسته اند
زندانی اش کرده ام
او را که رفتن
رفتار اوست
زندانی اش کرده ام
نمیداند اما
که شبی با بغض
کلید این زندان را
زیر بالشتش گذاشتم ......
- ۱۹۰
- ۰۵ مهر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط