مثلث عشقی ♡∆
مثلث عشقی ♡∆
علامت من: ☆
★•☆•★•☆•★•☆•★•☆•★•☆•★•☆•★•☆•★•★
واکاسا: از ببر برفی به ببر سیاه "☆: ببر سیاه شینچیرو عه" یعنیاا خاک تو اون سرت کنن، که با سی و اندی سن داداش کوچکترت رل زده و تو هنوز سینگلی
شین: آقا به من چه؟؟
تاکئومی: از آدم سیگاری به ببر سیاه، خداوکیلی اگه تا یه سال دیگه رل نزنی عقابا میرن صورتتو رو بازو هاشون تتو میکنن و به عنوان پادشاه سینگلا ازت یاد میکنن هاا
هانما: از زرافه به باغ وحش، خفه شین بابا ببینم اون تو چه خبرههه، عه وا چرا اون روباه برفی و گربه نیستن؟؟ کوسه تو چیزی میبینی؟؟
تایجو: نه چیزی نمیبینم
*ناگهان در توسط مایکی و ایزانا باز میشه و همشون میوفتن رو زمین*
مایکی: به به، جوامع فضول دور هم پشت در تشکیل جلسه دادید
ایزانا: چشمم روشن، کاکوچو، تو به عنوان دست راست من باید فال گوش وایسی؟؟ نچ نچ نچ، از همتون نا امید شدم
هانما: ببین روباه... چیز ایزانا و مایکی اونجوری که فکر میکنین نیست ما فقط داشتیم رد میشدیم
مایکی: همگی باهم؟؟ اونم صاف وقتی که ما خلوت کردیم، بابا چرا تارف میکنین، میومدین تو باهم اختلاط میکردیم
ران: عه واقعا؟
*مایکی یکی خوابوند پس کلش*
مایکی: اخه الدنگ دراز بنفش و سیاه، وقتی دوتا ادم نزدیک به ازدواج خلوط میکنن،
میخوای مثل سرو از وسط اتاق در بیای؟؟
سوزو: امم مایکی....
ایزانا: هوی هوی هوی، منم اینجاما!
مایکی: خو بیخود تشریف اوردید، سوزو مال منه
سوزو: بچه ها...
ایزانا: شتر در خواب بیند پنبه دانه، گهی گوه خوری زیاد کند گه هم دانه دانه
مایکی: الان یه گوهی بخوابونم تو روت
ایزانا: بچه میترسونی، بیا ببینم
*اعضای باغ وحش...یعنی چیز بچه ها میخواستن فلنگو ببندن کهـ....*
مایکی/ایزانا: جم بخورید میکشمتون
* سنجو فهمید سوزو میخواد جیغ بزنه*
سنجو: اوه اوه، بگیرین در گوشاتونو
*بچه ها که از همه جا بیخبر دستشونو گرفتن رو گوشاشون*
سوزو: خفه شین ببینممم!!!!!!!*جیغ فرا بنفش و لیوانی که رو میز بود خرد شد*
سوزو: منم اینجاما!! هی یکیون میگه مال منه مال منه، مگه من خونه امم؟؟؟؟؟؟
هانما: دستت طلا سنجو، یکم دیرتر فهمیده بودی پرده گوشا هممون به... چیز فنا رفته بود
*مایکی و ایزانا خشک شدن یجا*
دراکن: اینا زندن؟؟
کوکو: با اون جیغی که سوزو جان زد، بعید میدونم... فک کنم ترسیدن تو خودشون
ریندو: حس میکنم دارم کم کم قدرت زنا رو درک میکنم، بخصوص قدرت جیغشون... آخ آخ گوشم سوت میکشه
☆پایان این پارت☆
★•☆•★•☆•★•☆•★•☆•★•☆•★•☆•★•☆•★
☆: #بترسید_از_جیغ_فرا_بفنش_یک_دختر😂🤣
بچه ها راستییی، لطفا این پارتو برسونین به سی تا کامنت و سی تا لایک🎀🥺
علامت من: ☆
★•☆•★•☆•★•☆•★•☆•★•☆•★•☆•★•☆•★•★
واکاسا: از ببر برفی به ببر سیاه "☆: ببر سیاه شینچیرو عه" یعنیاا خاک تو اون سرت کنن، که با سی و اندی سن داداش کوچکترت رل زده و تو هنوز سینگلی
شین: آقا به من چه؟؟
تاکئومی: از آدم سیگاری به ببر سیاه، خداوکیلی اگه تا یه سال دیگه رل نزنی عقابا میرن صورتتو رو بازو هاشون تتو میکنن و به عنوان پادشاه سینگلا ازت یاد میکنن هاا
هانما: از زرافه به باغ وحش، خفه شین بابا ببینم اون تو چه خبرههه، عه وا چرا اون روباه برفی و گربه نیستن؟؟ کوسه تو چیزی میبینی؟؟
تایجو: نه چیزی نمیبینم
*ناگهان در توسط مایکی و ایزانا باز میشه و همشون میوفتن رو زمین*
مایکی: به به، جوامع فضول دور هم پشت در تشکیل جلسه دادید
ایزانا: چشمم روشن، کاکوچو، تو به عنوان دست راست من باید فال گوش وایسی؟؟ نچ نچ نچ، از همتون نا امید شدم
هانما: ببین روباه... چیز ایزانا و مایکی اونجوری که فکر میکنین نیست ما فقط داشتیم رد میشدیم
مایکی: همگی باهم؟؟ اونم صاف وقتی که ما خلوت کردیم، بابا چرا تارف میکنین، میومدین تو باهم اختلاط میکردیم
ران: عه واقعا؟
*مایکی یکی خوابوند پس کلش*
مایکی: اخه الدنگ دراز بنفش و سیاه، وقتی دوتا ادم نزدیک به ازدواج خلوط میکنن،
میخوای مثل سرو از وسط اتاق در بیای؟؟
سوزو: امم مایکی....
ایزانا: هوی هوی هوی، منم اینجاما!
مایکی: خو بیخود تشریف اوردید، سوزو مال منه
سوزو: بچه ها...
ایزانا: شتر در خواب بیند پنبه دانه، گهی گوه خوری زیاد کند گه هم دانه دانه
مایکی: الان یه گوهی بخوابونم تو روت
ایزانا: بچه میترسونی، بیا ببینم
*اعضای باغ وحش...یعنی چیز بچه ها میخواستن فلنگو ببندن کهـ....*
مایکی/ایزانا: جم بخورید میکشمتون
* سنجو فهمید سوزو میخواد جیغ بزنه*
سنجو: اوه اوه، بگیرین در گوشاتونو
*بچه ها که از همه جا بیخبر دستشونو گرفتن رو گوشاشون*
سوزو: خفه شین ببینممم!!!!!!!*جیغ فرا بنفش و لیوانی که رو میز بود خرد شد*
سوزو: منم اینجاما!! هی یکیون میگه مال منه مال منه، مگه من خونه امم؟؟؟؟؟؟
هانما: دستت طلا سنجو، یکم دیرتر فهمیده بودی پرده گوشا هممون به... چیز فنا رفته بود
*مایکی و ایزانا خشک شدن یجا*
دراکن: اینا زندن؟؟
کوکو: با اون جیغی که سوزو جان زد، بعید میدونم... فک کنم ترسیدن تو خودشون
ریندو: حس میکنم دارم کم کم قدرت زنا رو درک میکنم، بخصوص قدرت جیغشون... آخ آخ گوشم سوت میکشه
☆پایان این پارت☆
★•☆•★•☆•★•☆•★•☆•★•☆•★•☆•★•☆•★
☆: #بترسید_از_جیغ_فرا_بفنش_یک_دختر😂🤣
بچه ها راستییی، لطفا این پارتو برسونین به سی تا کامنت و سی تا لایک🎀🥺
۳.۰k
۰۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.