ازدواج اجباری p12
لنا:من تورو بخاطر پولت دوست دارم
جیمین:نه (با حالت ناامید)
لنا:من از تو خوشم نمیادد
جیمین از توی وان بلند شد و لنا رو برد انداخت رو تخت (آخه کله هاتون خیسه ع) و محکم تلمبه میزد
جیمین:وقتی امشب مردی میفهمی نباید با من این کارو میکردی
لنا:عااااحححححححححححححححححح من ازت بدم میاددد
جیمین از لنا کیرشو آورد بیرون و محکم کرد تو دهنش
لنا هم عق زد و بالا آورد
جیمین هم رفت شلاق آورد و با گریه به لنا میزد
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
فک کنید زیاد نوشم 😂😂😂🗿🗿🗿🗿
جیمین:نه (با حالت ناامید)
لنا:من از تو خوشم نمیادد
جیمین از توی وان بلند شد و لنا رو برد انداخت رو تخت (آخه کله هاتون خیسه ع) و محکم تلمبه میزد
جیمین:وقتی امشب مردی میفهمی نباید با من این کارو میکردی
لنا:عااااحححححححححححححححححح من ازت بدم میاددد
جیمین از لنا کیرشو آورد بیرون و محکم کرد تو دهنش
لنا هم عق زد و بالا آورد
جیمین هم رفت شلاق آورد و با گریه به لنا میزد
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
فک کنید زیاد نوشم 😂😂😂🗿🗿🗿🗿
۹.۶k
۳۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.