چای مینوشیدم

چای مینوشیدم…

یکباره دلتنگ شدم ...

بغض کردم ...

و اشک در چشمانم حلقه زد ...

همه با تعجب نگاهم کردند ...

لبخند تلخی زدم ...

و گفتم : چقدر داغ بود ...
دیدگاه ها (۷)

روزگــار نـبـودنـت را ...بـرایـم "دیـکــتــه " مـیـ ـکـنـد ....

مـــــا ...دو نـفـــــر بـودیـــــم ... بـاد کـــه آمـــــ...

هَمیـــن ڪــه آرِزوهــام رو ...خــــاڪ ڪـَـــردَم ...بــه آر...

گـوشـــــه اے دنـــج ...کلبـــــه اے چـوبــــے ...چنــد تکــ...

شوهر دو روزه. پارت۷۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط