از خانه بیرون می زنم اما کجا امشب

از خانه بیرون می زنم اما کجا امشب

شاید تو می خواهی مرا در کوچه ها امشب

پشت ستون سایه ها روی درخت شب

می جویم اما نسیتی در هیچ جا امشب

می دانم اری نیستی اما نمی دانم

بیهوده می گردم بدنبالت، چرا امشب ؟

هر شب تو را بی جستجو می یافتم اما

نگذاشت بی خوابی بدست آرم تو را امشب

ها ... سایه ای دیدم شبیهت نیست اما حیف

ایکاش می دیدم به چشمانم خطا امشب

هر شب صدای پای تو می آمد از هر چیز

حتی ز برگی هم نمی آید صدا امشب

امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه

بشکن قرق را ماه من بیرون بیا امشب

گشتم تمام کوچه ها را ، یک نفس هم نیست

شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب

طاقت نمی آرم ، تو که می دانی از دیشب

باید چه رنجی برده باشم ، بی تو، تا امشب

ای ماجرای شعر و شبهای جنون من

آخر چگونه سرکنم بی ماجرا امشب



محمدعلی بهمنی
دیدگاه ها (۱)

تو را گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هر شببدینسان خواب ها را ب...

تو را گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هر شببدینسان خواب ها را ب...

گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی......

عمرے ست خیال تو برم داشته استچون مرکز ثقل کل رویاهاییدر خلقت...

کاش با گناهانمان مانع ظهور آقا نباشیم😔..... السلام علیک یا ب...

کاش با گناهانمان مانع ظهور آقا نباشیم😔..... السلام علیک یا ب...

چپتر ۶ _ انتخابماه ها نقشه ریخته بودند.کاغذها، فایل ها، اسنا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط