پارتیدفعه یکی پرید جلوم سریع ترمز گرفتم اگه یکم دیر تر

پارت۳)یدفعه یکی پرید جلوم سریع ترمز گرفتم اگه یکم دیر تر وایمیسادم می خوردم بهش درست روبرو هم بودیم و دماغامون مماس باهم یه لحظه یه فکر شیطانی به ذهنم خطور کرد که با سر برم تو دماغش ولی این کارو نکردم بس که دلرحمم لامصب دماغش خیلی خوشگل و قلمی بود ولی عملی نبود.اگه دناغش خوشگل نبود الان صافش کرده بودم چون پسر بود ایششش از هرچی جنس مذکر متنفرم یکی همین مثلا پدر که بویی از مردانگی نبرده همینجوری عین چی .. زل زده بودیم بهم یدفعه به خودم اومدم و اومدم اینطرف و با یه ببخشید آروم چون تقصیر من بود راهمو ادانه دادم که یدفعه تمام محتویات معدم به سمت دهنم هجوم آورد و شروع کردم به عق زدن ولی هیچی تو معدم نبود که بالا بیارم همجونجا وسط کوچه افتادم زمین و شروع کردم به گریه کردن .پسره_با گفتن خانوم به طرفن اومد و روبرو روی دوتا پاش نشست و با حالت نگرانی گفت حالت خوبه؟....کاور)رامیار_مامان لطف برو اونطرف .مامان_رامیار نادر الان عصبانی هستی کار اشتباهی نیکنی و بعد پشیمون میشی .رامیار_مامانمو کنار زدم و با سرعت از خونه زدم بیرون و سوار ماشینم شدم پامو گذاشتم رو گاز.لعنت به ت لعنت به تو لعنت لعنت و مشتهام بود که روی فرمون فرود می اومد بلاخره بعد یه سال اون عوضی آشغالو پیدا کردم که کار اشتباهی نکنم هه یه بلایی به سرش بیارم که هر روز آرزوی مرگ کنه لا این فکر پامو محکم تر روی گاز فشار دادم بعد تقریبا یه ساعت رسیدم به منطقه مورد نظرم دقیق آدرس خونشو بلد نبودم فقط منطقشو که پایین شهر بود میدونستم.برای هزارمین بار یه لعنت به تو دیگه بهش گفتم واز ماشین پیاده شدم انگاری هیچکس قصد رد شدن از اینجا رو نداشت البته حق دارن ساعت ۷ صبحه همه خواب .
دیدگاه ها (۲)

پاستیلام😍 😍 😍

پیتزا همین الان یهویی😋 ☺ ☺

اینم برا اردیبهشتیا😍

خوشمزه😋 😋

#Gentlemans_husband#season_Third#part_284رفتیم توی حیاط، ماش...

رویــای خونیـن پـارت دوازدهــم🧚🏻‍♀️︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط