آرام بگیر ای دل هرچند پر از دردی

 آرام بگیر ای دل ،هرچند پر از دردی
از خاطره خالی شو ، وقت است که برگردی

تو باخته ای ناشی ، در پای غمار او
از پیش نمایان بود ،دستی که تو رو کردی

در قائده ی بازی ،حکم است که میبرّد
گرچه تو در این بازی هی آس دل آوردی

بی بی دلش آمد ،سرباز تو زانو زد
حاکم نشدی در عشق ، هر لحظه کم آوردی

مرد اشک نمی ریزد ،این را همه می گویند
پس گریه نکن ، بس کن ، آخر تو دل مردی...
دیدگاه ها (۱)

نمیدانم چرا شبها ، دلم ناگاه میگیردگلویم را غمی جانسوز و بغض...

قلم بنویس دردم را ، هوای قلب سردم را بگو با آینه آرام ، دلیل...

گل، بـــــوی بهشت را ز احمد دارداین بوی خوش از خالق سرمد د...

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شددل رمیده ما را انیس و مونس شدن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط