p16
p16
ویو کوک
داشتم گیم میزدم که انگار صدای گریه ات رو شنیدم توهم میزنم دیگه که یهو صدای افتادن چیزی رو شنیدم و دوباره صدای گریه ات سریع بلندش دوییدم رفتم طبقه بالا دیدم صدای گریه ات میاد اینجا چرا برق نداره؟ فیوز انداخته؟
کوک. ات.... ات خوبی؟(نگران)
ات. کوککک خواهش میکنم چراغو روشن کن اصلا شوخی خوبی نیست(گریه)
کوک. ات کار من نیست فیوز انداخته
کوک. میگم لباس داری؟ میخوام بیام داخل؟
ات. نه نه نه تــ تو بهم یه حوله بده بعد نمیتونم از جام بلند شم پام پیچ خورده
رفتم از کمدم یه حوله برداشتمو در حموم باز کردم بدون نگا کردن پرتش کردم که...
ات. اخخخخ دیونه خورد تو صورتم
کوک. خب به من چه
ات. پوشیدم بیا تو
وارد حموم شدم که ات رو روی زمین دیدم
کوک. دیونه... خوبی؟
ات. الان خوبم بنظرت
براید استایل بغلش کردم گذاشتم رو تخت
کوک. من میرم بیرون لباستو بپوش
ات. باشه....
داشتم میرفتم که صدام کرد
ات. کوک؟
کوک. هوم؟
ات.... ممنون(لبخند)
کوک. اصلا از مهربون بودنت خوشم نمیاد دعوا کردنمون قشنگ تره
ات. خواستم یکم مهربون باشم باهات اصلا به تو چه میاد مهربون بودن
کوک. گگگگ
ویو ات
لباسمو پوشیدمو کوک رو صدا کردم
ات. کوککککک
کوک. امدم
وارد اتاق شد
ات. کمکم کن بلند ش....
بدون اینکه بزاره بقیه حرفامو بگم براید بغلم کرد رفتیم پایین که با اعضا مواجه شدیم نه دوباره نه الان چی فکر میکنن....
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
ویو کوک
داشتم گیم میزدم که انگار صدای گریه ات رو شنیدم توهم میزنم دیگه که یهو صدای افتادن چیزی رو شنیدم و دوباره صدای گریه ات سریع بلندش دوییدم رفتم طبقه بالا دیدم صدای گریه ات میاد اینجا چرا برق نداره؟ فیوز انداخته؟
کوک. ات.... ات خوبی؟(نگران)
ات. کوککک خواهش میکنم چراغو روشن کن اصلا شوخی خوبی نیست(گریه)
کوک. ات کار من نیست فیوز انداخته
کوک. میگم لباس داری؟ میخوام بیام داخل؟
ات. نه نه نه تــ تو بهم یه حوله بده بعد نمیتونم از جام بلند شم پام پیچ خورده
رفتم از کمدم یه حوله برداشتمو در حموم باز کردم بدون نگا کردن پرتش کردم که...
ات. اخخخخ دیونه خورد تو صورتم
کوک. خب به من چه
ات. پوشیدم بیا تو
وارد حموم شدم که ات رو روی زمین دیدم
کوک. دیونه... خوبی؟
ات. الان خوبم بنظرت
براید استایل بغلش کردم گذاشتم رو تخت
کوک. من میرم بیرون لباستو بپوش
ات. باشه....
داشتم میرفتم که صدام کرد
ات. کوک؟
کوک. هوم؟
ات.... ممنون(لبخند)
کوک. اصلا از مهربون بودنت خوشم نمیاد دعوا کردنمون قشنگ تره
ات. خواستم یکم مهربون باشم باهات اصلا به تو چه میاد مهربون بودن
کوک. گگگگ
ویو ات
لباسمو پوشیدمو کوک رو صدا کردم
ات. کوککککک
کوک. امدم
وارد اتاق شد
ات. کمکم کن بلند ش....
بدون اینکه بزاره بقیه حرفامو بگم براید بغلم کرد رفتیم پایین که با اعضا مواجه شدیم نه دوباره نه الان چی فکر میکنن....
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
۱۰.۶k
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.