Hurt

Hurt
-ep11-

*سوم شخص*
چانیول نمیتونست چشم از بکهیون برداره.اون پسر کوچولو و ظریف روبروش خیلی جذبش میکرد و قلبشو به هیجان بیشتری فرا میخوند.
بکهیون با اون چشمای خاص و پر ذوقش و لبخند کودکانه ش به در خیره شده بود.
کیونگسو نگاهی به چانیول انداخت همیشه دوست داشت خودشم مثله اون عاشق باشه
اون پسر باهوش و تیزی بود و خیلی راحت فهمید چانیول خیلی به بکهیون توجه میکنه.
ذهنش خسته بود...خیلی خسته...هرچی فکر میکرد دلیلی برای اونروز پیدا نمیکرد و فقط یه جمله ارومش میکرد...اگه بکهیون یا سهون یا سوهو هم بودن کای اینکارو مکرد,با حسرت به کای و سهون و سوهو که مشغول حرف زدن بودن نگاه کرد.کای با هیجان حرف سوهو رو با سر تایید کرد و لبخند دندون نمایی زد.
کیونگسو حس کرد قلبش کمی لرزید.
کای که حس کرد نگاه سنگینی روشه لبخندش محو شد و نگاهی به کیونگسو انداخت.
کیونگسو نگاه خیره شو برداشت و سریع روشو چرخید و پشتشو به کای کرد.چشماشو بهم فشرد و نفسشو با صدا داد بیرون

Sehun
_باباااا ؟؟چانیول!!! واقعا...
با دهن باز به سوهو نگاه کردم
سوهو چشاشو ریز کردو با سر به چان اشاره کرد:خوب ببین چجوری نگاش میکنه عاشقه عاشق
کای لبخند زد :اره اره این دوتارو بندازیم تویه اتاق
-نههه کای
کای:خوب بندازین دیگههه
سوهو:چااانیولللل
به چانیول نگاه کردم.سرشو برگردوند:بله هیونگ جان
سوهو :بیا اینجا
بکهیون بهمون نگاه کرد و ابروشو داد بالا.
چانیول تکیه شو از در گرفتو با تعجب به پشت بک نگاه کرد.
بکهیون اخمی از تعجب کرد و اومد دهنشو وا کنه که
صدایی متوقفش کرد.
+ببخشید آقایون.
ابروهامو دادم بالا و دنبال منبع صدای کلفت مردونه گشتم.
اون راهنمائه با چندتا پسر پشتش اومده بود.
سوهو زیرلب گفت:خداروشکر دختر نیستن...یا پیرمرد پیرزن
پوزخند زدمو به نزدیک تر شدن پسرا نگاه کردم.
دوتاشون قد بلند بودن نسبتا هم قد چان چهره های سردی داشتن ولی یکیشون که موهاش بلوند بود چهره ش به طور خاصی سرد تر بود و نگاهشو بین ما میگذروند.
+خوب دیگه تنهاتون میزارم
بدون گرفتن جواب سریع از اونجا دور شد.
بکهیون سریع رفت پیش یکی از پسرا که نسبتا هم قد خودش بود و اونم موهای عسلیش ریخته بود رو صورتش.
من فقط تونستم نیم رخشو ببینم. اما یه حسی درونم فریاد میزد ,سهون برو و اون پسرو ببین
کفشای اسپرت سفیدش با شلوار مشکی و کت سفیدی که تنش بود واقعا خوشتیپش کرده بود.
بک:واااای چقد خوشگلیییییی
هر لحظه داشتم کنجکاوتر میشدم.
صدای سوهو منو به خودم اورد.
$مثلا من بهش گفتم با اونا رفیق نشو حالا همچین چسبیده به اون پسره ی بیچاره که پسره شوکه شد.
لبخند زدم و به سه نفر دیگه نگاه کردم اون سه تاهم لبخند گرمی زده بودن ولی آثار خستگی تو چهرشون موج میزد.
-سوهو هیونگ حداقل یه سلامی بهشون بکنیم.
سوهو شونه ای بالا انداخت:باشه بریم.
به کای نگاه کردم که داشت به اونطرف نگاه میکرد رد نگاهشو دنبال کردم عه اون کیونگسو بود که.
با صدای ارومی گفتم-کای بدبختو قورت دادی.
سریع برگشتو بهم نگاه کرد:هااا...هااان؟
پوزخند زدم-برو به کیونگ بگو بیاد تا با اونا سلام کنیم.
کای:من؟؟؟
-خوب باشه خودم میرم
سوهو مچمو گرفت:تو نه اوه سهون خان تو با من بیا.
بکهیون گرم صحبت با اونا بود خداییش روابط اجتماعیش خیلی بالاس و چان با حرص به بک زل زده بود و لباشو هی گاز میگرفت.
سوهو منو کشید و رفتیم سمت اونا.
شیش تاشون زوم کردن رو ما.
بکهیون:خوب اینا دوستامم
به اون پسری که بک بهش گفت خوشگله نگاه کردم.
یهو احساس کردم نفسم تو سینه م حبس شده.چشام گرد شد چندتا پلک پشت سرهم زده م ....این همون پسره تو بازار بود.
#hurt#exo
دیدگاه ها (۷)

امروز دوتا پارت عشقم کشید گذاشتم نود و نه درصدشم بخاطر فاطی ...

اپ الان اینستامممم#me#hyomin

سهلاممممم خوفین؟؟؟؟♥♥منم خوفمممممخوب خدافظ(*^﹏^*)✋✋#hyomin#m...

خل شدم رفت-_--6-

میان دو نگاه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط