امروز دوتا پارت عشقم کشید گذاشتم

امروز دوتا پارت عشقم کشید گذاشتم
نود و نه درصدشم بخاطر فاطی بود:/
کامنتم بزارین:/


Hurt
-ep12-

Kris
به اون دوتا پسر نگاه کردم اون یکی که خیلی با نمک بود و اسمش بکهیون بود خیلی زود با لوهان مشغول حرف زدن شد.
برام جای تعجب بود که همش اون لبای کوچولویه صورتیشه تکون میخوره و یه لحظه هم اروم نمیشه.
پوفی کشیدم و به پسر کوتاه قد که کنار پسر بلند تر وایساده بود نگاه کردم
موهای قهوه ایش پیشونیشو پوشونده بود و صداش به طور خیلی عجیبی برام آشنا بود.
پسر کوتاه قد دستشو سمتم دراز کرد.
نگاهم بین دستای سفیدش و چشمای قهوه ایش رد و بدل شد.
+کیم سوهو هستم خوشبختم
اسمش....اسمش ....صداش خیلی آشنا بود دستامو اروم جلو بردم و دستشو فشردم یهو حالت چهره ش عوض شد و با تعجب نگام کرد دلیل تعجبشو نفهمیدم و با همون حالت سرد همیشگیم گفتم:کریس وو ...منم همینطور
دستاشو ول کردم به سرعت باد رفت پیش چن. اون پسر بلنده اومد جلوم,اونم مثله سوهو دستشو دراز کرد.
+اوه سهون خوشبختم کریس وو
دستشو گرفتمو سرمو تکون دادم
پسر رو بروم پوست خیلی سفیدی داشت...لبای صورتی و چشمای قهوه ایه نافذ
لبخند زدو ازم دور شد.
خداروشکر اینا اروم بودن ولی اون بچه ی وراج زیاد اروم بنظر نمیرسید
به سوهو نگاه کردم من اونو کجا دیدم و چرا...انقد اسمش برام آشناس هرچی که بود برام مهم نیس حتما الکی فکر میکنم آره چیز مهمی نیس که بخاطرش ذهنمو درگیر کنم
____
*و این لحظه کریس وو بزرگترین و... دردناکترین اشتباه زندگیشو کرد...
پسر با چشمای گرد بهش نگاه کرد
زن لبخند معنا داری زد و به پسر نگاه کرد
نگاه سردش و اون لبخند قلب پسرو لرزوند
*فک کنم زیادی میدونی
پسر با بهت به زن روبروش خیره شد که ناگهان نور قرمزی که جلوی چشماشو گرفت درد شدیدیو بهش وارد کرد و...اون ...درد...باعث شد قلبش دووم نیاره و از کار بیوفته
جنازه ی پسر جوون رو سرد افتاد.
خون از بینی و دهنش جاری شد.
زن بی رحمانه از روی جنازه رد شد...
بوی مرگ همه جا رو گرفته بود...
تنها صدایی که شنیده میشد برخورد پاشنه های کفش زنی که شنل سیاه پوشیده بود...به سطح زمین بود.
____
Suho
باز اون حس سرمای عجیب من مطمئنم مریض شدم.
با عجله با بقیه شون سلام کردمو رفتم سمت پسرا.
در اتاق دوازدهو باز کردن
فقط یه سالن اون تو بود و شش تا در اتاق.
بکهیون:منو لوهان تویه اتاق
به همون لوهانی که بک میگفت نگاه کردم اون پسر خیلی زیبا بود شبیهه فرشته ها بود و چشماش شبیهه یه آهو.آدم ناخواسته محو صورت زیباش میشد و منم متوجه نگاهای خیره ی سهون به لوهان شدم.
-چانیول با کی اتاق ورمیداری؟
چانیول اخم کرد:من نمیدونم
زدم به پای کای.
کای:هیونگگگگ چرا میزنی؟؟
-بسه دیگه با نگاهات پسر رو قورت دادی.
کای سرشو انداخت پایین.
چانیول پوزخند زد:هاه...اونجوری که جناب بیون چسبیده به لوهان فک کنم امشب به ف.ا.ک.شم بده.
همه به چانیول نگاه کردیم.
-چانیول...هیسسس این حرفا چیه؟
کای:انقد بلند بگو تا اون دوستای قلدرش بیان حالتو بگیرن.
چانیول چپ چپ نگامون کرد.
انگشتمو بردم جلوش و اروم گفتم-اگه میتونستم از قدرتم استفاده کنم تا پنج روز مینداختمت تو اون موجای سرگردون
بدون گرفتن جواب از چانیول برگشتمو به بکهیون نگاه کردم
-بک بیا اینجا
چشاش گرد شد و انگشتشو گرفت سمت خودش:منننن؟؟؟
سرمو تکون دادم و لبخند زدم
#exo#hurt
دیدگاه ها (۳۱)

اپ الان اینستامممم#me#hyomin

اپ الان اینستام خخخخخ چه با روتختیه ستهههه#me#hyomin

Hurt-ep11-*سوم شخص*چانیول نمیتونست چشم از بکهیون برداره.اون ...

سهلاممممم خوفین؟؟؟؟♥♥منم خوفمممممخوب خدافظ(*^﹏^*)✋✋#hyomin#m...

پارت ۲۷ویو ات اون عوضی منو به یه صندلی بست انقدر محکم منو با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط