ماندن که درد ندارد. ...
ماندن که درد ندارد. ...
رفتن درد دارد
وقتی بمانی، وقتی که جا بمانی
دیدار تازه می شود
اما وقتی بروی
این دردها هستند که تازه میشوند. ..
باور کن. ..!
این دردها هستند که تازه می شوند
ماند
رقیه. ...ماند. ..
جا ماند
تازه شد دیدار
بابا را دید با حجمی از خوشحالی دیدار عروسکها. ..انگار!
و ذوق یک گوشواره ی تازه
با گوشی بدون درد و خون. ..
آرام در آغوش بابا
بابا تشنه نبود
لبهایش هم ترک نداشت
و هیچ کجای بدنش درد نمی کرد. ..مثل عمه!!!
آخ. ............!
گفتم عمه!
رفتن را باید از جان عمه دید
که می رفت از بدنش
گاهی که میرفت شمر بر بالین برادرش
آخ. .........
گفتم برادر!
رفتن را باید از جان حسین دید
گاهی که می رفت برادرش آب بیاورد برای اهل حرم. ....
آخ. ............!
گفتم اهل حرم. ...
رفتن را باید از جان اهل حرم دید
که میرفت از بدن
گاهی که می رفت علی اکبر از دیده ها. ......
رفتن را باید از رفتن جان از دیده ها دید
گاهی که می رفت جان از دیده های خواهری
گاهی که می رفت. ...
دگر کافی است!
حرف خواهر که می آید
عباس غیرتی می شود
باید آرام صحبت کرد
سایه ی خواهر را هم نگذاشت کسی ببیند
چه رسد به. ......
یا الله!
خاک بر دهانم باد
عباس که رفت! !!!
اصلا باید رفتن را بعد از رفتن عباس معنا کرد
وقتی که عباس رفت
امید هم رفت
حسین هم رفت
همه رفتند
نه!
رفتن را بهتر است از ماندن خواهر معنا کرد
وقتی که همه رفتند
خواهر ماند!
آخ. .....
امان از دل زینب
دگر کافی است. ..
حرف دل زینب که آمد
عباس چشمهایش آبی شد. ....
امان از دل زینب. ...
کافی است. ...
مادری دارد به سینه می کوبد!
غربت پسر را بگرید
یا بگوید امان از دل زینب!
آخ. .......
خدا رحم کند
اربعین آمد
زینب آمد
راستی. ....
پس رقیه کجا جا ماند ......!!!!؟
یا صاحب الزمان
التماس دعا آقا جان
رفتن درد دارد
وقتی بمانی، وقتی که جا بمانی
دیدار تازه می شود
اما وقتی بروی
این دردها هستند که تازه میشوند. ..
باور کن. ..!
این دردها هستند که تازه می شوند
ماند
رقیه. ...ماند. ..
جا ماند
تازه شد دیدار
بابا را دید با حجمی از خوشحالی دیدار عروسکها. ..انگار!
و ذوق یک گوشواره ی تازه
با گوشی بدون درد و خون. ..
آرام در آغوش بابا
بابا تشنه نبود
لبهایش هم ترک نداشت
و هیچ کجای بدنش درد نمی کرد. ..مثل عمه!!!
آخ. ............!
گفتم عمه!
رفتن را باید از جان عمه دید
که می رفت از بدنش
گاهی که میرفت شمر بر بالین برادرش
آخ. .........
گفتم برادر!
رفتن را باید از جان حسین دید
گاهی که می رفت برادرش آب بیاورد برای اهل حرم. ....
آخ. ............!
گفتم اهل حرم. ...
رفتن را باید از جان اهل حرم دید
که میرفت از بدن
گاهی که می رفت علی اکبر از دیده ها. ......
رفتن را باید از رفتن جان از دیده ها دید
گاهی که می رفت جان از دیده های خواهری
گاهی که می رفت. ...
دگر کافی است!
حرف خواهر که می آید
عباس غیرتی می شود
باید آرام صحبت کرد
سایه ی خواهر را هم نگذاشت کسی ببیند
چه رسد به. ......
یا الله!
خاک بر دهانم باد
عباس که رفت! !!!
اصلا باید رفتن را بعد از رفتن عباس معنا کرد
وقتی که عباس رفت
امید هم رفت
حسین هم رفت
همه رفتند
نه!
رفتن را بهتر است از ماندن خواهر معنا کرد
وقتی که همه رفتند
خواهر ماند!
آخ. .....
امان از دل زینب
دگر کافی است. ..
حرف دل زینب که آمد
عباس چشمهایش آبی شد. ....
امان از دل زینب. ...
کافی است. ...
مادری دارد به سینه می کوبد!
غربت پسر را بگرید
یا بگوید امان از دل زینب!
آخ. .......
خدا رحم کند
اربعین آمد
زینب آمد
راستی. ....
پس رقیه کجا جا ماند ......!!!!؟
یا صاحب الزمان
التماس دعا آقا جان
۳.۸k
۱۰ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.