عاشقانه

#عاشقانه
از دکمه های پیراهنت که بگذریم
به بندهای بزرگتری می رسیم
که ممکن است
دست هزار مرد قوی را بلرزاند
بیخودی نیست
موهای چند ریشتری ات
سال هاست
دلم را زیر و رو می کند.

من،
زیر آوار حرف های نگفته ام
تنگی نفس گرفته ام
نشانی ام دقیق است
به دیدنم بیا
هفت و هشت هایی که روی دستم کروکی کشیده اند
خبر از روزهای سختی دارند
که دانه به دانه
به زندگی ام باریده اند.

آنقدر این دست و آن دست نکن
بگذار چشم بندِ سینه ات را باز کنم
که اندوه دست هایم تماشایی ست
خیلی می خواهم ات
آنقدرها که گندم روییدن را
خیلی می خواهم ات
آنقدرها که پرچم وزیدن را
این بار که دیدم ات
دهانم را به دهان ات می
چسبانم
تا ساعت ها
خودم را در تو گریه کنم.
دیدگاه ها (۴)

#عاشقانههمیشه فکر می کردم عشق شیرین است ولی وقتی تجربه اش کر...

#عاشقانهامروز را دقیقا نمیدانم چندم است، اما یقین دارم #شهری...

#عاشقانهنازک بدن ابرو کمان بالا بلندمپیچیده مو سیمین صفت گیس...

#عاشقانهای لیقه ی موهات ،دواتی تو چه کردیابرو و دو لبهات، شک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط