سناریو درخواستي
سناریودرخواستي
وقتیباکوکدعواکردی
سلاممناتمچندسالهبا کوکازدواج
کردماونخیلی بهمتهمتمیزنهوهمیشه
کتکممیزنهولیگاهیاوقاتازممراقبتمیکنه
هایمنمکوکمهمتونکهمنومیشناسید
ویوات
تو خونهنشستهبودمچراکوکانقدر
دریرامدالانساعت۳صبحدرسته
زیاددوسمندارهولیمنبهحرهال
عاشقشمیهودرخونهبازازحرکاتش
معلومبود کهمسته
+کوکحالتخوبه(نگران)
_بروگمشوهرزه(عربده)
+کوکتروخدا
کهباسیلیکهخورد
خفهشدکوککمبربدنشدرآورد وافتادبه
جونات
+نزهقنهقققققیقق(گریهشدید)
خلاصهکوکاززدنات خسته میشه
میرهمیخوابه
صبحکهازخوببیدارمیشهمیرهپاین
بااتیتوخودشجمشدهمواجهمیشه
_اتخوبیهق(بغض)
+تروخدامنو نزنهقکوکتروخدا
کوکدلشبحالاتسوختو رفتبغلشکرد
_هشششدیگههقمستنمیکنم(گریه)
+میبخشمتعشقم
_واقعاً(ذوق)
ولباشمیزارهرو لباش
پایان
وقتیباکوکدعواکردی
سلاممناتمچندسالهبا کوکازدواج
کردماونخیلی بهمتهمتمیزنهوهمیشه
کتکممیزنهولیگاهیاوقاتازممراقبتمیکنه
هایمنمکوکمهمتونکهمنومیشناسید
ویوات
تو خونهنشستهبودمچراکوکانقدر
دریرامدالانساعت۳صبحدرسته
زیاددوسمندارهولیمنبهحرهال
عاشقشمیهودرخونهبازازحرکاتش
معلومبود کهمسته
+کوکحالتخوبه(نگران)
_بروگمشوهرزه(عربده)
+کوکتروخدا
کهباسیلیکهخورد
خفهشدکوککمبربدنشدرآورد وافتادبه
جونات
+نزهقنهقققققیقق(گریهشدید)
خلاصهکوکاززدنات خسته میشه
میرهمیخوابه
صبحکهازخوببیدارمیشهمیرهپاین
بااتیتوخودشجمشدهمواجهمیشه
_اتخوبیهق(بغض)
+تروخدامنو نزنهقکوکتروخدا
کوکدلشبحالاتسوختو رفتبغلشکرد
_هشششدیگههقمستنمیکنم(گریه)
+میبخشمتعشقم
_واقعاً(ذوق)
ولباشمیزارهرو لباش
پایان
۵.۱k
۲۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.