مـشـکـوک ( غـزل )

سود حاصل نشـد و من به ضرر ؛ مشکـوکم
عـمـر بـیـهـوده بـگـردیـده هـدر ؛ مـشکـوکم

ساقـه از ریشه‌ جدا گشت و درخت‌‌ افتادش
نه به آن تـیغـه و بـر دستـه تبـر ؛ مشکـوکم

بـاب شَـر بـود و نـدارد بـرکت شـکی نیست
آنـکـه نـامیـده بـر او نـام بـشـر ؛ مـشکـوکم

روده بـرهـم بـخـورد ، مـعـده بـهم میـریـزد
نشـت دارد به گـمان خـون جگر ؛ مـشکوکم

واسـطه موجـب قـربانی بـرگ شد ، اینـک :
بـیـن نیـلـوفــر و مـرداب دگـر ؛ مـشکـوکـم

سپـر غـیبـی کـجـا بـود و بـلا می‌بـاریـد ؟!
بی‌تعارف ؛ پس‌ازاین‌من‌ به‌ سپر ؛ مشکوکم

ظلم بر تخت‌نشست ، جبر سپه‌سالار گشت
من بر این قاعـده ، از زیر و زِبَـر ؛ مشکوکم

مـوش بر گربـه دهـد چون خدمات رایـگان
بر سکوت سگ و تـحمیـل اثـر ؛ مـشکـوکم

وای بـر جـهـل پـرسـتـی کـه نـمی‌انـدیـشـد
برده در وهـم و خـیالات بِـسـر ؛ مـشکـوکم

عصر هوشمند و رسانه است ولی بسیاری:
گیر و خفتنـد چو در عهد قَجَـر ؛ مشـکوکم

آنچه گفتم ، همه از مـصلحت‌اندیـشی بود
ورنه آنکس‌که ز گوش‌کرده بِدَر ؛ مشکوکم

#مشکوک
#یزدان_ماماهانی
#سـرایـش۲۶_۹_۱۴۰۱
_🎼🎸گیـــتار بـی‌تــــار🎸🎼_
دیدگاه ها (۰)

بـیـکـس ( دلـربـاعـی )

سـوگـوار۲ ( غـزل )

نـویـد آزادی ( غـزل )

بـازتـاب ( دلـربـاعـی )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط