نـویـد آزادی ( غـزل )

داد قـاصــد ؛ خـبــر و مــژدهٔ " آزادی " را
صلـح آورده به‌ همـراه خـودش شـادی را

نیکـبختـی برسید ، بَـدوِ ورودش مـردم :
شــهــر آذیــن کـنـیـد و دِه و آبــادی را ؛؛؛

زور از تـخـت ریـاسـت بـه زیـر افـکنـده :
" داد " هم جای گرفت مسنـد بیـدادی را

نــور بـر ارتـش تــاریـکـی بـگـردد چـیـره
تـا بـه پـایـان بـرسـانــد غـم بـامـدادی را

کـرد سـازنـدگـی آغـاز بـه کـار و آنـگـاه :
کـسب کـرد تـوسعـه و رونـق و آبـادی را

نـامــور نـام گـرفـت ، بــهــرِ نـیـاکـان مـا
فخـر کن ، پـاس بدار شیـوهٔ اجـدادی را

خونهاریخته شد ، روزی‌ رسد می‌بینیم :
" سـرخ گـردیـدن پیـشانـیِ افــرادی را "


#نویدآزادی
#یزدان_ماماهانی
#سـرایـش۱۴_۸_۱۴۰۱
_🎼🎸گیـــتار بـی‌تــــار🎸🎼_
دیدگاه ها (۰)

مـشـکـوک ( غـزل )

بـیـکـس ( دلـربـاعـی )

بـازتـاب ( دلـربـاعـی )

مـسـمـوم ( ربـاعـی )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط