دلنوشته یک شخص پس از مطالعه ی کمی دیرتر

دلنوشته یک شخص پس از مطالعه ی کمی دیرتر

به نام آن بالا سری..


‎با "کمی دیرتر " فکر کردم...درگیر شدم و لذت بردم... .
.
.
.
‎لابلای بخش هایی از کتاب ، به جایی میرسی که دلت نمیخواهد ادامه بدهی ..
‎دلت نمیخواهد ورق بزنی ، بروی صفحه ی بعد..
‎میدانی چرا ؟

.
چون از خجالت آب میشوی اگر ادامه اش را بخوانی..
.
. ‎دوست داری حقیقت تلخ و زهرماری که لحظه به لحظه دارد زیر دندان هایت هزار تکه میشود را انکارش کنی ..
.
باخودت بگویی "نه دیگه تا این حددد " ولی با عمق وجود باور داری که ؛ ‎آره..آره تا همیییییییین حد ..تا همین حد ما ریا کاریم تا ‎این حد وابسته ایم..
.
.
‎وابسته به این دنیای خاکی،،مقام،،شهرت،،،اعتبار،،،توجه و تعریف شنیدن ،،،پول ،قدرت...و و و و"" .
.
. ‎کمی دیرتر" خواست بگوید" وقتی که تشنه نیستیم، چه لزومی دارد که فریاد العطش سر بدهیم؟؟
‎این چه منتی ست که بر سر آب می گذاریم !؟
.
.


#توفیق_محض
#باید_خواند
#کمی_دیرتر
#سیدمهدی_شجاعی
#انا_هدیناه_السبیل
#اماشاکرا_اماکفورا
دیدگاه ها (۳)

#معرفی کتابعنوان کتاب:لبه تیغناشر:امیرکبیرنویسنده:سامرسنت مو...

^___^

به نام خدااینجا ایرانساعت به وقت عاشقی امام رضا علیه السلام....

#معرفی_کتابعنوان کتاب:به بلندای آن رداناشر:نیستاننویسنده:سید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط