「مزاحم قلبم」
「مزاحم قلبم」
part¹
ویو ات
برای بار سوم صدای الارم گوشیم بلند شد.
چه اعصاب خورد کن.
دلم میخواست تا فردا فقط بخوابم
ولی هیچ وقت نمیتونم اینکارو بکنم
الارمو قطع کردمو دوباره سرمو رو بالش فشار دادم.
ولی با فکر رفتن به شرکت از جام پا شدم.
همینجوری که داشتم میرفتم سمت سرویس بهداشتی خونه ی 50 متریم با خودم زمزمه میکردم:
-تا ساعت 1 شرکت، ساعت 6 رستوران، بعدش کافه، چه برنامه تکراری ای.
همینجوری تو افکار بیهودم بودم که با برخورد سرم با در دسشویی به خودم اومد.
درو باز کردم و رفتم داخل.
کارام که تموم شد اومدم بیرون و در مینی یخچالمو باز کردم.
چیزی برا خوردن نداشتم.
ولش کن تو راه یه کیک و شیر میگیرم.
رفتم سمت کیفم ضد افتابمو برداشتم و زدم به صورتم.
باید یه جدید بگیرم تموم شده.
این ارزون ترینش بود که هفته ی پیش گرونش کردن.
اوووف.
یه لباس از کمدم برداشتم، یه هودی با شلوار بگ.
پوشیدمشونو گوشی و هنذفریمو برداشتم و از خونه زدم بیرون.
گوشیمو روشن کردم ساعت 6:13 دقیقه.
17دقیقه ای باید برسم.
هندزفری هامو تو گوشم گذاشتم و کلاه هودیمو پوشیدم و تا شرکت دویدم.
تو راه به یه سوپر مارکت رسیدم رفتم داخل و یه کیک کوچیک و شیر گرفتم و خوردم تا ضعف نکنم.
براتون سوءتفاهم نشه من تو شرکت کار نمیکنم، من اونجا و تمیز میکنم.
پول چندانی نداره ولی بهتر از بیکاریه.
خودمو 8 دقیقه ای رسوندم شرکتوو...
ادامـه دارد...
🚫اصکی ممنوع
برای پارت بعد 5 لایک❤ و 3 کامنت💬
part¹
ویو ات
برای بار سوم صدای الارم گوشیم بلند شد.
چه اعصاب خورد کن.
دلم میخواست تا فردا فقط بخوابم
ولی هیچ وقت نمیتونم اینکارو بکنم
الارمو قطع کردمو دوباره سرمو رو بالش فشار دادم.
ولی با فکر رفتن به شرکت از جام پا شدم.
همینجوری که داشتم میرفتم سمت سرویس بهداشتی خونه ی 50 متریم با خودم زمزمه میکردم:
-تا ساعت 1 شرکت، ساعت 6 رستوران، بعدش کافه، چه برنامه تکراری ای.
همینجوری تو افکار بیهودم بودم که با برخورد سرم با در دسشویی به خودم اومد.
درو باز کردم و رفتم داخل.
کارام که تموم شد اومدم بیرون و در مینی یخچالمو باز کردم.
چیزی برا خوردن نداشتم.
ولش کن تو راه یه کیک و شیر میگیرم.
رفتم سمت کیفم ضد افتابمو برداشتم و زدم به صورتم.
باید یه جدید بگیرم تموم شده.
این ارزون ترینش بود که هفته ی پیش گرونش کردن.
اوووف.
یه لباس از کمدم برداشتم، یه هودی با شلوار بگ.
پوشیدمشونو گوشی و هنذفریمو برداشتم و از خونه زدم بیرون.
گوشیمو روشن کردم ساعت 6:13 دقیقه.
17دقیقه ای باید برسم.
هندزفری هامو تو گوشم گذاشتم و کلاه هودیمو پوشیدم و تا شرکت دویدم.
تو راه به یه سوپر مارکت رسیدم رفتم داخل و یه کیک کوچیک و شیر گرفتم و خوردم تا ضعف نکنم.
براتون سوءتفاهم نشه من تو شرکت کار نمیکنم، من اونجا و تمیز میکنم.
پول چندانی نداره ولی بهتر از بیکاریه.
خودمو 8 دقیقه ای رسوندم شرکتوو...
ادامـه دارد...
🚫اصکی ممنوع
برای پارت بعد 5 لایک❤ و 3 کامنت💬
۱.۹k
۰۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.