مست مستم ساقیا دستم بگیر

مست مستم ساقیا دستم بگیر
تا نیفتادم ز پا دستم بگیر
بر در میخانه با زنجیر عشق
بسته ای پای مرا دستم بگیر
دردمندم عاشقم افسرده ام
ای به دردم آشنا دستم بگیر
اوفتادم سخت در گرداب عشق
این دم آخر بیا دستم بگیر
من که بر این سینه‌یِ چون آینه
می زنم سنگ تو را دستم بگیر
دیدگاه ها (۲)

#ارنست همینگوی

ای حرم ات مرجع درماندگان.....#امام رضا

او می‌رود دامن کشان من زهر تنهایی چشاندیگر مپرس از من نشان ک...

آیه امیدبخش بر پرده کعبه هر چه هست از قامت ناساز بی اندام م...

رمان j_k

love Between the Tides²¹ا/ت: مامان میخوام با گوگولی بازی کنی...

پارت ۸ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط