گرچ پیدا بود از چشمم پریشان حال ام

گَـرچـہ پِـیـدا بـود اَز چِـشـمَـم پَـریـشـان حـالـے‌ اَم
هَـرڪـہ اَحـوالِ مَـرا پـُرسـیـد گُـفـتَـم عـالـے اَم


دیدگاه ها (۰)

بـا تـو خـوشـبـَخـت تَـریـن آدمِ ایـن قـافِـلـہ اَمگُـم نَـش...

آسِـمـان روے زَمـیـن بـود و نِـمـیـدانِـسـتـیـم!آبـےِ چِـشـم...

یه دیالوگ قشنگ هست که می‌گه:یه دقیقه دیگه معلوم نیست کی مردس...

‏آدم‌ها رنج‌های خودشان را بیشتر از شادی‌های‌شان به یاد می‌آو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط