پرنسسمن

#پرنسس_من🤍🥂
#part_99

فکر میکنم تا الان دیگه باید عملش تموم شده باشه... از اتاق رفتم بیرون..

- حالش چطوره؟

+ فعلا خوبه... ولی نیاز به مواظبت داره... انگار پاش لای میله ای چیزی گیر کرده!

- آها باشه.... مرسی!

دستی گذاشت رو شونم و از کنارم رد شد... دستشو به سمت داروهایی که رو میز بود گرفت..

+ اینارو بهش بده

- اوکی

+ فعلا!

سرمو تکون دادم و اونا رفتن...

رفتم بالای سرش نشستم و دستمو گذاشتم رو موهاش...
پسر خوشگلی بود... خیلی میخواستم بدونم چه بلایی سرش اومده ولی چون بچه بود نمیتونستم بهش فشار بیارم...


[ چند ساعت بعد ]


چشماشو به زور باز کرد و به اطرافش نگاهی انداخت... دستشو گرفتم

- نترس!

پسر قوی ای بود... میدونستم داره کلی درد میکشه اما چیزی نمیگفت

- اسمت چیه؟
دیدگاه ها (۷)

یکی هست که از ته داره میسوزه انصافا اشکال نداره هرچقد میخوای...

#پرنسس_من🤍🥂#part_100پسر قوی ای بود... میدونستم داره کلی درد ...

#پرنسس_من🤍🥂#part_98+ بزارش اینجا!- باشه!گریه هاش بیشتر شده ب...

#پرنسس_من🤍🥂#part_97- پلیس که کارت نداره..+ آخه رئیس پلیس هم ...

Part:2۷________________________________(ساعت⁷ صبح به وقت سئو...

black flower(p,286)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط