سلام بعد مدت ها رمان لایف
سلام بعد مدت ها رمان لایف
شینوبو با میتسوری به سمت گیو حرکت کردن و به گیو رسیدن و بعد حال احوال پرسی و اشنا شدن حرکت کردن
1ساعت بعد
بعد کمی خرید کردن گوشی میتسوری زنگ خورد و رفت تا جواب بده کارش با تلفن که تموم شد رفت پیش شینوبو و گیو
خسته شده بودن و رفتن کافه تا کمی استراحت کنن و میتسوری و........... اونجا قرار گزاشته بودن و بعد گذشت چند دقیقه یه پسر با ماسک موهای سیاه یکم بلند باز و چشمان دو رنگ وارد شد و گیو به سرعت اون رو شناخت و به شینوبو گفت که چند لحظه صبر کنه و به سمت........... رفت و....
ادامش فردا میدم
شینوبو با میتسوری به سمت گیو حرکت کردن و به گیو رسیدن و بعد حال احوال پرسی و اشنا شدن حرکت کردن
1ساعت بعد
بعد کمی خرید کردن گوشی میتسوری زنگ خورد و رفت تا جواب بده کارش با تلفن که تموم شد رفت پیش شینوبو و گیو
خسته شده بودن و رفتن کافه تا کمی استراحت کنن و میتسوری و........... اونجا قرار گزاشته بودن و بعد گذشت چند دقیقه یه پسر با ماسک موهای سیاه یکم بلند باز و چشمان دو رنگ وارد شد و گیو به سرعت اون رو شناخت و به شینوبو گفت که چند لحظه صبر کنه و به سمت........... رفت و....
ادامش فردا میدم
۲.۰k
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.